رمانی کنایه آمیز درباره ی دلبستگی و فریب.
عاشقانه ای غیرمعمول در دنیای سینمای برلین در دهه ی 1930.
هم بسیار خنده دار و هم به شکل دلنشینی بی رحمانه.
روزی روزگاری در برلین، آلمان، مردی زندگی می کرد به نام آلبینوس. آلبینوس، ثروتمند، محترم و خوشبخت بود. یک روز به خاطر یک معشوقه ی جوان، زنش را رها کرد؛ عاشق شد، او عاشقش نشد؛ و زندگی اش ختم به فاجعه گردید. همه ی داستان همین است و اگر فایده و لذتی در گفتن آن وجود نداشت، باید همین جا رهایش می کردیم؛ روی یک سنگ قبر، که با خزه پوشانده شده، جای زیادی برای ذکر خلاصه ی زندگی یک مرد هست، اما جزئیات، همیشه خواهان دارد.
بعد، یک شب، همین طور که داشت به ذهن منورش استراحت می داد و مقاله ی کوتاهی (نه خیلی به دردبخور، آدم آن چنان بااستعدادی نبود) درباره ی هنر سینما می نوشت، آن ایده ی قشنگ آمد سراغش. ربط داشت با نقاشی های متحرک رنگ آمیزی شده که آن موقع تازه شروع کرده بودند به پیدا شدن. فکر کرد چه جالب می شد اگر آدم می توانست یکی از تصویرهای کم و بیش شناخته شده را، ترجیحا از مکتب هلند، به طور کامل با رنگ های زنده و شاد روی پرده ی سینما از نو بسازد و به آن جان دهد.
آلبینوس هیچ وقت در عشق و عاشقی، آدم آنچنان خوش اقبالی نبود. با آن که به شکلی کاملا موقر و متین، خوش قیافه بود، به هر حال نتوانسته بود عملا هیچ بهره ای از جذابیتش در قبال خانم ها ببرد... قطع و یقین چیزی پرکشش در لبخند دلنشین و چشم های آبی روشنش وجود داشت، که وقتی سخت در فکر فرو می رفت، کمی بیرون می زد (و چون ذهن کندی داشت، این اتفاق بیشتر از آنچه باید، پیش می آمد).
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
درگیری واقعی میان شخصیت های یک رمان نیست، بلکه بین نویسنده و خواننده است. با این حال، در بلندمدت، تنها رضایت شخصی نویسنده است که مهم است.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
من ترجمه محمد اسماعیل فلزی و خوندم خوب بود کتاب خیلی خوبیه توصیفلت فضا و احساسات خیلی خوب هست و حین خوندن کتاب حس هات با چیزی که نویسنده خبق کرده تا اخر داستان درگیر میشه و من نمیتونستم کتاب و زمین بذارم و دو روزه تمام کردم و ناباکوف شد نویسندهی در خور تحسینم
کدوم ترجمه بهتره؟