هیجان انگیز و وفادار به گذشته.
سرشار از ماجراجویی، راز و حرکت.
هیجان انگیز.
کشتزارهای روستا را پشت سر گذاشتیم. روستاییان زیر باران و در میان گل و شل کار می کردند. هیچ کس زانو نزد. آن ها فقط به ما زل زدند. آن ها اکنون هم مثل زمانی که مادرم زنده بود، از او دوری می کردند. اما من احساس شرمساری می کردم. گویی گناه بی نام و نشانی از من سر زده بود که در چشم آنان این چنین بی ارج شده بودم.
از آن جا که کومه ی ما در حاشیه ی روستاست، من و کشیش جسد او را از کوره راهی ناهموار به گورستان بردیم. بارانی تند و بی وقفه زمین را گل آلود و چسبنده کرده بود. هیچ پرنده ای نخواند. هیچ زنگی به صدا درنیامد. خورشید در پس ابرهای تیره و تار پنهان شده بود.
روزی که مادرم مرد، من و کشیش او را در کفنی خاکستری رنگ پیچیدیم و به کلیسای روستا بردیم. بار سنگینی نبود. زنده که بود، ضعیف و کوچک اندام بود؛ مرگ او را ضعیف تر و کوچک اندام تر هم کرده بود. اسمش استا بود.
داستان ها نقشی مهم و حیاتی در رشد و پیشرفت کودکان دارند. کتاب هایی که می خوانند و شخصیت هایی که از طریق ادبیات با آن ها آشنا می شوند، می توانند به دوستانشان تبدیل شوند.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
این مدال توسط «انجمن خدمات کتابخانه ای برای کودکان» که بخشی از «انجمن کتابخانه های آمریکا» است به نویسنده ی خوش ایده ی سال گذشته اعطا می شود
بینهایت کتاب خوب و دلفریبی بود با اینکه کتاب برای نوجوانان نوشته شده به همون اندازه و بیشتر برای بزرگسالان هم خوشایندی یه جایی تو کتاب نوشته بود "اگه قراره بین نگرانی و هوشیاری یکی رو انتخاب کنی، هوشیاری زندگیتو طولانیتر میکنه
کتاب دختر خجالت نکش رو دارید