کالیداس، بزرگترین شاعر سانسکریت است.
شناخته شده ترین نمایشنامه در میان آثار کلاسیک سانسکریت.
شاهکاری جاودان.
نفرین جاودانی بر تو باد، می نگرم که عاشق شده ای، امید دارم دلدارت هرگز تو را به خاطر نیاورد و تو در شرار هجران او بسوزی.
شکونتلا با دیدگان اشکبار گفت: «شهریار من، من شاکونتلا هستم، دختری که تو به همسری برگزیدی و حلقه ی مرصع خود را بر انگشتش کردی...» و سپس دست لرزان را به جلو برد تا انگشتری را به او نشان دهد اما دریغ، حلقه بر انگشت او نبود و او آن را گم کرده بود.
دختر به پای او افتاد و گفت: «بر این بینوا رحم کن. دریغ است با نفرینت این شادکامی را از او بگیری.» پیر گفت: «نفرین من تا آن زمان خواهد بود که دختر نشانی از معشوق به وی نشان دهد آنگاه این نفرین دامان او را رها خواهد کرد.»
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
کدوم ترجمه ؟
کدوم ترجمه ؟
فوق العادست
من این کتاب را به توصیه دکتر الهی قمشهای خریدم و خواندم اما شاید خیلی سانسور زیاد داشته است یا ترجمه علیرضا اسماعیل پور خوب نبود، نمیدانم چرا اصلاً با داستان و موضع آن ارتباط نگرفتم. دکتر الهی قمشهای در هنگام تعریف این کتاب میگویند یکی از بهترین داستانهای دنیا است و حتی هنگام تعریف داستان گریه میافتند. اما من اصلاً چنین حسی نداشتم برای همین فکر میکنم خیلی سانسور شده است.
چون معنای ان را درک نکردی .شاکونتالا همه ما آدمهایم وپادشاه همان پروردگار است وحلقه ازشمندی وانسانیت وجادوگر بدیها وترسهای ماست که ما را از پروردگارمان دور میسازد
من هم وقتی دیدم دکتر گریستند، علاقمند شدم به اصل کتاب مراجعه کنم. البته این کتاب را نگرفتم و صوتی آن را گوش دادم، اما چیزی که دکتر قمشهای تعریف و درک کردند با برداشت من از کتاب خیلی تفاوت داشت (شاید دلیلش ترجمه ضعیف، سانسور زیاد باشد.)
عزیز دل اند استاد دکتر الهی قمشه ای.. من ترجمه ایندو شیکهر رو دارم.. لذتبخش بود برام..
خیلی هندی بود😄 ،، خیلی اخلاقی و با تصویرسازی زیبا
خیلی هندی بود ،، خیلی اخلاقی و با تصویرسازی زیبا