اینجا در حال سقوط ، توی زندگی خودم ، توی کابین هواپیما زندانی شده ام . خیلی چیزها هست که دوست دارم تغییر بدم ، ولی نمی تونم . تموم شد . حالا دیگه فقط یه داستانه. این زندگی ومرگ تندر برانسونه و من نمی تونم از اون فرار کنم. آسمون آبیه و خورشید یه نقطه درخشان وسط آسمون می تابه. امروز روز زیباییه . . .
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
در این مطلب قصد داریم به شکل خلاصه با ویژگی ها و عناصر مهم «داستان نوآر» بیشتر آشنا شویم.
این دسته از کتاب ها، ضربان قلب مخاطب را به بازی می گیرند و هیجان و احساس ورود به دنیایی جدید را برای او به ارمغان می آورند.
اولین قانون باشگاه مشت زنی این است که نباید درباره ی باشگاه مشت زنی با کسی حرفی زد. قانون دوم هم همین است. ولی ما قانون شکنی می کنیم و درباره ی «باشگاه مشت زنی» با شما حرف می زنیم.
متوجه نمیشم ایران کتاب چرا کتابهای این نویسنده رو به اسم نقد و خلاصه داستان ، کامل اسپویل کرده 😐😐😕
من یکم درباره انگیزه فریتیلیتی راجع به کاری که با تندر کرد گیج شدم؟ اون که میدونست نجات پیدا نمیکنه. فریتیلیتی آخرین کریشی بود که میخواست همه رو بکشه؟
دوست عزیز اسپویل نکن خب