کتاب هفت چیز مهم

The Seventh Most Important Thing
کد کتاب : 23228
مترجم :
شابک : 978-6004622233
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 260
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2015
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

نامزد جایزه کتاب کودکان «دوروتی کانفیلد فیشر» سال 2017

نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill سال 2018

معرفی کتاب هفت چیز مهم اثر شلی پیرسال

کتاب «هفت چیز مهم» رمانی نوشته «شلی پیرسال» است که اولین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «آرتور اوونز» هیچ وقت مرگ پدرش را از یاد نخواهد برد. او اکنون برای سازگاری با زندگی جدید خود با مشکل مواجه شده است. وقتی «آرتور» کلاه پدرش را بر سر مردی زباله‌گرد در محله‌شان می بیند، خون جلوی چشمش را می گیرد. او بچه بدی نیست، اما به هر حال آجری را برمی دارد و آن را به سمت مرد پرتاب می کند. حکمی بسیار غیرمعمول برای او صادر می شود. «آرتور» اکنون برای جبران خسارت به مرد زباله‌گرد، «جیمز همپتن»، باید هر آخرهفته را به کمک به او در کامل کردن شاهکار هنری اش اختصاص دهد. این رمان که از زندگی و آثار هنرمندی واقعی به نام «جیمز همپتن» الهام گرفته شده، به کاوش در دوستی، عشق، و مهم ترین درس های زندگی می پردازد.

کتاب هفت چیز مهم

شلی پیرسال
شلی پیرسال نویسنده شش کتاب تحسین شده برای خوانندگان کلاس نوجوان و جوان است. رمان های الهام بخش و اندیشمند او در کلاس های درس در سراسر کشور استفاده می شود، و او یک سخنران مشهور مدرسه است. شلی قبل از نویسندگی تمام وقت، معلم کلاس درس بود. او همچنین در ادارات آموزش و پرورش چندین پارک و موزه تاریخ فعالیت کرده و در آنجا برنامه های تئاتر موزه ایجاد کرده و برنامه های عمومی را نیز به عهده داشته است. وی دارای یک B.A. از کالج Wooster و کارشناسی ارشد در آموزش و پرورش ، M. Ed. ، از دانشگاه جان کارول است.
نکوداشت های کتاب هفت چیز مهم
With interesting characters with authentic voices.
با کاراکترهایی جذاب که صداهایی باورپذیر دارند.
School Library Journal School Library Journal

Luminescent, just like the artwork it celebrates.
درخشان، درست مانند اثر هنری که داستان به ستایش از آن می پردازد.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

It interweaves the power and purpose of art with an exploration of a boy’s grief and redemption.
این اثر، قدرت و هدف هنر را با کاوشی در اندوه و رستگاری یک پسر، در هم می تند.
Bulletin

قسمت هایی از کتاب هفت چیز مهم (لذت متن)
این اتفاق تصادفی نبود. آجر از ساختمانی کلنگی سقوط نکرده بود. از آسمان هم نیفتاده بود. «آرتور اوونز» آجر را با دستان خودش برداشت. لحظه ای آن را توی دستش نگه داشت و وزن سردش را حس کرد... و بعد دستش را بالا برد و آجر را به طرف مرد آشغال جمع کن پرتاب کرد که داشت گاری خواربار درب و داغانش را هل می داد. همه به او می گفتند «مرد آشغالی».

همه می گفتند اگر باد، گاری درب و داغان و نشانه گیری بد «آرتور» نبود، معلوم نبود چه اتفاق های بدتری می افتاد. مدتی بعد، توی بیمارستان، «مرد آشغالی» به گزارشگر روزنامه گفت که معتقد است این اتفاق، کار خدا بوده است. گزارشگر که می خواست جوابی را که انتظارش را داشت بنویسد، پرسید: «نجات پیدا کردنتون؟» «مرد آشغالی» جواب عجیبی داد: «نه، ضربه خوردنم.»

با این حال، بیشتر مردم اهمیتی به حقایق نمی دادند. آن ها کاری به این نداشتند که جنایت کجا رخ داده: محله ای که نه بد بوده و نه خوب. یا این که چطور راننده کامیون مخصوص تحویل روزنامه که پیچی را اشتباه دور زده بود، مرد مجروح را روی پیاده رو پیدا کرد و به سرعت او را به نزدیک ترین بیمارستان رساند. همه فقط می خواستند بدانند چرا. «آرتور اوونز» هم مدام همین سوال را از خودش می پرسید.