1. خانه
  2. /
  3. کتاب وسط ناکجاآباد

کتاب وسط ناکجاآباد

5 از 1 رأی

کتاب وسط ناکجاآباد

Upside Down in the Middle of Nowhere
٪15
259000
220150
معرفی کتاب وسط ناکجاآباد
کتاب «وسط ناکجاآباد» رمانی نوشته «جولی تی لامانا» است که اولین بار در سال 2014 انتشار یافت. همزمان با نزدیک شدن روز تولد ده سالگی «آرمانی کرتیس»، رویدادی دگرگون کننده نیز به زندگی او نزدیکتر می شود—طوفانی تهدیدآمیز در «خلیج مکزیک» که «کاترینا» نام دارد. خانواده «آرمانی» دارایی های زیادی ندارد اما بدون شک خانواده ای قوی و خوشحال هستند، حداقل تا قبل از این که «کاترینا» از راه برسد. خانواده هنگام جشن تولد «آرمانی» مطلع می شود که شهردار، دستور تخلیه شهر را داده است. اما آن ها چون وسیله ای برای گریختن از «نیو اورلینز» ندارند، مجبورند همانجا بمانند—تا این که سیلاب های ویرانگر، آن ها را مجبور به رفتن به پشت بام می کند. ابتدا، مادربزرگ «آرمانی» جانش را از دست می دهد و بعد، پدر و برادرش در میان سیلاب گم می شوند. حالا «آرمانی» باید دو خواهر خردسالش را به پناهگاه برساند تا اعضای خانواده دوباره بتوانند یکدیگر را بیابند.
درباره جولی تی لامانا
درباره جولی تی لامانا
«جولی تی. لامانا» نویسنده آمریکایی است. او و همسرش، صاحب شش فرزند، شش نوه و سه سگ هستند.
ویژگی های کتاب وسط ناکجاآباد
  • نامزد مدال خوانندگان جوان کالیفرنیا سال 2017
  • نامزد جایزه کتاب خوانندگان جوان Rebecca Caudill سال 2019
نکوداشت های کتاب وسط ناکجاآباد

شرحی صادقانه و غم انگیز از یک تراژدی ملی.

Kirkus Reviews

این کتاب به خاطر تنش درامای خود، مخاطبین مشتاق و مردد را به یک میزان مجذوب خواهد کرد.

School Library Journal

تجربه ای تکان دهنده که مخاطبین به زودی فراموش نخواهند کرد.

Pittsburgh Post-Gazette
قسمت هایی از کتاب وسط ناکجاآباد

صدای خرد شدن. صدای له شدن. چیزی آن بیرون داشت خرد و خاکشیر می شد. هر بار نفسم را حبس می کردم، چشم هایم را می بستم و منتظر می ماندم صدا تمام شود. زانوهایم را بغل کرده بودم، خودم را تکان می دادم و سعی می کردم به وزش باد و ضربه های باران که همه چیز را نابود می کرد، فکر نکنم. تا به حال، خانه را آنقدر کوچک حس نکرده بودم.

لحظه ای طول کشید تا آقای «فرانک»، خلال دندانش را بین چند دندان باقی مانده در دهانش جا به جا کند. او کلاه لبه دار کثیفش را از سرش برداشت و دستی به کله کچلش کشید. به شیشه جلویی اتوبوس خیره شد و گفت: «یه طوفان از سمت خلیج راه افتاده، یه طوفان خیلی بزرگ.»

بعد مثل پیرمردها، آهی کشید و گفت: «منو به یاد بتسی میندازه.» پرسیدم: «بتسی کیه؟» آقای «فرانک» کلاهش را روی سرش گذاشت و مستقیم به چشم هایم نگاه کرد. خلال دندان را از دهانش درآورد، چشم های پر از چروکش را تنگ تر کرد و خیلی جدی گفت: «بتسی، طوفانیه که زندگیم رو نابود کرد و همه عزیزام رو ازم گرفت.»

مقالات مرتبط با کتاب وسط ناکجاآباد
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
راهکارهایی برای علاقه مند کردن کودکان به کتاب خواندن
ادامه مقاله
نظر کاربران در مورد "کتاب وسط ناکجاآباد"
3 نظر تا این لحظه ثبت شده است

کتاب خیلیی محشریه واقعا پیشنهاد میکنم خیلی باهاش حال کردم قشنگ خواننده رو با خودش به داخل کتاب میبره و در کل عالییی ارزش خریدن داره❤️

1403/09/03 | توسطزهرا بُرجلو
0
|

کتاب خیلی خوبی بود❤️❤️❤️❤️

1401/01/20 | توسطپریا برومند
3
|

من از این کتاب خوشم نیومد

1400/02/26 | توسطکاربر سایت
1
|