کتاب پایان یک مأموریت

End of a Mission
کد کتاب : 345
مترجم :
شابک : 978-964-448-449-0
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 1966
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

هاینریش بل برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات سال 1972

معرفی کتاب پایان یک مأموریت اثر هاینریش بل

هاینریش بل در رمان پایان یک ماموریت، بر آن است تا با به تصویر کشیدن روند تحقیق و بررسی جرمی غیرقابل توضیح و محاکمه ای پوچ و مضحک، گذشته ی مخوف کشورش را هرچه بیشتر نمایان سازد. یک ماشین جیپ برای معاینه ی فنی در اختیار سربازی قرار می گیرد؛ او ماشین را به خانه برده و در حضور پدرش به آتش می کشد. توصیفات هاینریش بل از شهادت ها و پیشینه ی شاهدان این ماجرا و همچنین، عکس العمل های عجیب و غریب آن ها در مواجهه با متهمین این پرونده، به محله ی حاشیه ای و نه چندان مهمی جان می بخشد که به طور ناگهانی اهمیتی نامعقول و احمقانه پیدا کرده است. داستان کتاب به دادگاهی می پردازد که نویسنده ی اثر در آن، فرصت به سخره گرفتن آلمان پس از جنگ را یافته است. بل، گزنده ترین انتقادهایش را از هیچ گروهی به خصوص کاتولیک های لیبرال دریغ نمی کند. رمان پایان یک مأموریت، اثری با طنزی بسیار گیرا و جذاب است که نویسنده اش تقریبا همه چیز را از دم تیغ تیز نقدهای خود گذرانده است.

کتاب پایان یک مأموریت

هاینریش بل
هاینریش بل، ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن، هم زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه های جنگ به سربرد. با این که خانواده اش با نازی ها و حزب ناسیونال سوسیالیسم مخالف بودند، او در ابتدا با آن ها همدلی داشت.بل در سال ۱۹۴۲ با آن ماری سش ازدواج کرد که اولین فرزند آن ها، به نام کرسیتف، در سال ۱۹۴۵ بر اثر بیماری از دنیا رفت. پس از جنگ به تحصیل در رشته ی زبان و ادبیات آلم...
نکوداشت های کتاب پایان یک مأموریت
Bitingly funny.
با طنزی گزنده.
Atlantic

An entertaining read.
کتابی سرگرم کننده.
Novel Updates

With a life-like texture and delicacy.
با ظرافت و بن مایه ای نزدیک به زندگی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب پایان یک مأموریت (لذت متن)
هر که قوی تر باشد، بزرگ منش تر است، و بیشتر اجازه دارد دست و دل بازی کند.

در چنین قضیه ای عدالت وجود ندارد، و آن ها، متهمان، هم انتظار چنین چیزی را نداشته اند. این که او به عنوان قاضی در این جا درماندگی خود را ابراز می دارد، این که پرونده ای که به عنوان آخرین پرونده به او داده اند درماندگی قانون انسانی را به وضوح کامل بیان می کند: این برای او زیباترین هدیه خداحافظی آن فرشته ی چشم بسته ای است که در نظر او، اشتل فوس، چهره های بی شماری به خود گرفته: گاهی چهره ی یک روسپی، گاه به گاه چهره ی زنی شرور و فاسد، و هیچ گاه چهره ی مقدسی نداشته، در بیشتر موارد به هیبت موجودی زخم خورده و نالان درآمده که از طریق او، قاضی، سخن می گفته، موجودی حیوانی، انسانی و یک ذره ی خیلی خیلی کوچک خدایی.