با طنزی گزنده.
کتابی سرگرم کننده.
با ظرافت و بن مایه ای نزدیک به زندگی.
هر که قوی تر باشد، بزرگ منش تر است، و بیشتر اجازه دارد دست و دل بازی کند.
در چنین قضیه ای عدالت وجود ندارد، و آن ها، متهمان، هم انتظار چنین چیزی را نداشته اند. این که او به عنوان قاضی در این جا درماندگی خود را ابراز می دارد، این که پرونده ای که به عنوان آخرین پرونده به او داده اند درماندگی قانون انسانی را به وضوح کامل بیان می کند: این برای او زیباترین هدیه خداحافظی آن فرشته ی چشم بسته ای است که در نظر او، اشتل فوس، چهره های بی شماری به خود گرفته: گاهی چهره ی یک روسپی، گاه به گاه چهره ی زنی شرور و فاسد، و هیچ گاه چهره ی مقدسی نداشته، در بیشتر موارد به هیبت موجودی زخم خورده و نالان درآمده که از طریق او، قاضی، سخن می گفته، موجودی حیوانی، انسانی و یک ذره ی خیلی خیلی کوچک خدایی.
جایگاه هاینریش بُل در ادبیات آلمان بسیار برجسته و بینظیر است به طوری که اغلب منتقدان معتقدند که به تجدید حیات ادبیات آلمانی کمک کرده است.
هاینریش بل، یکی از محبوب ترین و پر کار ترین نویسندگان آلمانی، به عنوان روایت گر زندگی در جمهوری فدرال آلمان به شهرت بین المللی رسید و در سال 1972، موفق به کسب جایزه ی نوبل ادبیات شد.
کتاب جالبی بود.به خاطر نامأنوس بودن اسامی برای مخاطب فارسی زبان و تعدد شخصیتها و تکرار زیاد اسامی قطعا اولش گیج خواهید شد ولی به مرور ماجرا دستتون میاد.سفی کنید با فواصل کم و مداوم بخونیدش.من دو کتاب دیگه هم از بل خونده بودم ولی به نظرم این کتاب از نظر فرم خیلی بهتر از قبلیها بود.میشه بهش گفت یه کمدی درست و حسابی