اثری کلاسیک در ادبیات مدرن مکزیک.
افسونی قدرتمند.
رمانی عجیب و تفکربرانگیز.
بعضی بر این عقیده اند که کسانی که گناهکار می میرند، محکوم اند که تا ابد روی زمین سرگردان باشند.
می گویند وقتی کسی توی کومالا می میرد، پایش که به جهنم می رسد، برمی گردد پتویش را ببرد.
نمی شد ژرفای سکوتی را برآورد کرد که فریاد به پا کرده بود. انگار زمین از هوا تهی شده بود. هیچ صدایی حتی صدای نفس کشیدن یا تپیدن قلبم شنیده نمی شد. وقتی آن لحظه گذشت و حالم کم کم جا آمد، فریاد دوباره بلند شد و مدتی ادامه پیدا کرد: «بگذارید لگد بزنم! دارم هم می زنید بزنید، اما بگذارید لگد بزنم!»
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
می توان درباره ی رمان صد سال تنهایی گفت که این اثر چیزی حیاتی را در مورد تجربه ی تاریخی صدها میلیون نفر در خود دارد که فقط به آمریکای لاتین خلاصه نمی شود
سورئالیسم را بیشتر با هنرهای تجسمی می شناسند اما در واقع، این جنبش نه تنها در هنرهای تجسمی، بلکه در ادبیات ریشه دارد.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
رئالیسم جادویی، سبک ادبی فوق العاده جذاب و محبوبی است که از دل جهان بینی سحرآمیز مردم آمریکای لاتین به دنیای ادبیات وارد شده است.
سال ۹۷ اولین بار خوندمش و انقدر گیج شده بودم، وسطاش ول کردم و گفتم این دیگه چه کتاب مسخرهایه. اما الآن که بعد ۶ سال رفتم سراغش، با اشتیاق تا آخر خوندمش و از این که دربارهاش بد قضاوت کردم، پشیمونم.
شاهکار 🤌🏻🤌🏻🤌🏻🤌🏻🤌🏻
کتاب عالی و محشره ... اگر از کتاب صدسال تنهایی خوشتان اومده احتمالا از این هم خوشتان میاد
گیج مبهم و بی انتها از رئالیسم جادویی خوشم نمیاد
عمیق و قدرتمند، با ترجمه عالی میرعباسی
من که چیزی از این کتاب نفهمیدم.
خوان رولفو روایتگر خشونت ، فقر و استبداد جامعهی مکزیک قبل و پس از انقلاب بود . برای بیان این همه میبایست از زبان و سبکی شبه اساطیری استفاده میکرد تا تلخی این حجم از فلاکت کمتر توی ذوق خواننده بزنه ؛ و چه زبان و سبکی بهتر از رئالیسم جادویی برای بیان آن . این رمان درخشانترین اثر خوان رولفو و یکی از بهترینهای ادبیات آمریکای لاتینه . ادبیاتی که بنظر من در طول تقریبا یک قرن از حیات ادبی جدی اش ، تمام تلاششو کرد تا زشتی همین مفاهیم را در قالب سبک شبه اساطیری رئالیسم جادویی بیان کنه
.... از مقدمه کتاب. 😅
ترجمه میرعباسی از پارسای خیلی بهتر است.
ترجمهی گلشیری هم خوبه
شما هر دو رو خوندین؟
به طور کلی ترس , عشق , جنگ , انقلاب , نفرت یا شهوت و تمامی مسائل مهم زندگی در ادبیات آمریکای لاتین سراسر متفاوتتر و راز آلودهتر مطرح میشن و این رمان هم از این قاعده مستثنی نیست . ترجمه میر عباسی هم خیلی خوبه و در انتهای کتاب هم یک مقاله هست که خیلی بدرد بخوره . البته کسانی که تازه شروع به خواندن آثار داستانی کرده ان بهتره سراغ این کتاب نرن.
این داستان برای من به شدت سخت خوان بود ولی حسی که کتاب به انسان منتقل میکرد را دوست داشتم.
بخشی از داستان: آمدم به کومالا، چون بهم گفته بودند پدرم آنجا زندگی میکند و اسمش هم پدرو پارامو است. این را از مادرم شنیدم. من هم بهش قول دادم بعد از اینکه مرد، بروم سراغ یارو. به نشانهی اینکه سر قولم میمانم دست هایش را فشردم؛ او در آستانه مرگ بود و من هم ناچار هر قولی بهش میدادم. باز سفارش کرد: (( مبادا پشت گوش بندازی! درباره اش همه جور حرفی میزنن. اما حتم دارم از دیدنت خوشحال میشه.))
این رمان کوتاه در دسته رئالیسم جادویی قرار میگیره. داستان روایت آدمهای مرده ای هست که در روستای کومالا زندگی میکردند و این آدمهای مرده روایت هایی از زمانی که زندگی میکردند شرح میدن. روایت داستان به صورت سیال ذهن هست و تغییر زاویه دید ماهرانه، داستان را تبدیل به اثری منحصر به فرد کرده. این کتاب رو از نشر ماهی خوندم و کاوه میرعباسی به خوبی از عهده ترجمه داستان برآمده. طراحی جلد هم بسیار خوب و متناسب با داستان هست.