در این اثر کلاسیک، مرز میان سلامت روان و جنون محو می شود.
این اثر به کاوش در عواطفی پیچیده، مبهم و اغلب شدید می پردازد.
زندگی، دام رنج آوری است. وقتی مرد متفکر به سن بلوغ رسید و رشد عقلی پیدا کرد، بی اراده خود را در دامی می بیند که راه خروج ندارد. در حقیقت انسان برخلاف اراده ی خویش در نتیجه ی یک سلسله حوادث به وجود آمده است. چرا؟ معلوم نیست! او می خواهد مفهوم و هدف خلقت خود را بداند اما به او جواب نمی دهند یا در پاسخ سوالاتش، جواب های بی معنی و مهمل می شنود. هر دری را که بکوبد باز نخواهد شد. بالاخره مرگ که آن هم بر خلاف میل و اراده ی اوست، سر وقتش خواهد آمد.
همانطور که زندانیان وقتی با هم زنجیرهای خود دسته جمعی به راه بیفتند، خیال می کنند که آزادتر و راحت ترند، اگر مردم هم در زندگانی به تجزیه و تحلیل فکری بپردازند و با هم پیش بروند و اوقات خود را در راه تبادل افکار آزاد و ارزشمند مصرف کنند، دیگر متوجه دام زندگی نخواهند شد. با این مفهوم عقل و خرد، لذت بی نظیری خواهد داشت.
اما هیچ می دانید که ده ها بلکه صدها دیوانه آزادنه گردش می کنند؟ فقط به سبب این که شما در اثر جهل و نادانی قدرت تشخیص ندارید، نمی توانید آن ها را از مردم سالم تمییز دهید. بنابراین چرا میان این همه دیوانگان، فقط من و این بدبخت ها مجبوریم در این زندان باشیم؟ شما و معاون شما و بازرس شما و همه ی این اراذل و اوباش که در بیمارستان شما کار می کنند از نظر فضایل اخلاقی به میزانی غیرقابل قیاس از ما پست ترید، پس چرا ما اینجا زندانی باشیم و شما آزاد بگردید؟ این چه منطقی است؟
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
در این مطلب، نکاتی ارزشمند را درباره ی چگونگی نوشتن داستان های کوتاه خوب با هم می خوانیم
مطالعه ی فلسفه به منظور درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه ی بشر در طول زمان، اهمیت بسیاری دارد
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
ضرباهنگ سریع، طرح داستانیِ یک وجهی، و وجود ایجاز از ویژگی های «داستان های کوتاه» هستند
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
یکی از مهم ترین عناصر ادبی در آثار چخوف، «شخصیت» است؛ او نویسنده ای بود که احساسات زیادی برای هیجانات درونی شخصیت هایش داشت.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
چقدر کتاب خوبی بود و چقدر ترجمه جناب گلکار خوب بود. عاقبت همه ما اتاق شماره ۶ هست.
چرا ترجمه آبتین گلکار موجود نمیشه
تجدید چاپ شد.
من با ترجمه آبتین گلکار خوندم. ترجمه خوبی بود. کتاب اعصاب خوردی و جا برای بحث بسیاری داره. خوبیه این کتاب اینه که پس از پایانش دوست دارین ساعتها راجع به اون با کسی صحبت کنید. یک جمله کم نظیر از کتاب: (کتابها مثل نت هاست در حالی که گفت و گو آواز است.)
روایت سخت و ساده از انسان بودن، تفکر و رنج. یه قسمتایی از کتاب که دیالوگای بین دکتر و بیمار رو میخوندم اون قسمت زیبای هملت(بودن یا نبودن) هی تو ذهنم میومد: مسئله این است آیا شایستهتر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم، یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم، تا آن دشواریها را ز میان برداریم؟ مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس. روایت به شدت تلخ و دوست داشتنی تو صفحات کم بود، از اون کتابا که چندین بار باید خوندش
خب این اثر چخوف مهمترین اثرش است. دوستان ترجمه آقای انصاری هم واقعا قابل تقدیر هست ، حتما بخونید من ترجمه آقای گلکار رو هم خوندم ، تفاوت خیلی اندک در دو ترجمه وجود داره در حد مثلا استفاده کلمه غرفه در ترجمه انصاری و کلاه فرنگی در ترجنه گلکار .... ولی نثر فارسی ترجمه آقای انصاری در حین خوشخوان بودن واقعا سر بود به نثر فارسی آقای گلکار علت تفاوت صفحات دو ناشر اینه که نشر امیر کبیر شامل چند داستان از چخوف هست که داستان اولش هم اتاق ۶ هست
خیلی ممنونم بابت توضیحاتتون 🙏
من کلا به ادبیات روسیه علاقه دارم.کتاب خوب و غمگینی بود.
به طور کلی کتاب، رنج را مورد بررسی قرار داده است. اینکه رنج چیست و برخورد بشر با رنج باید چگونه باشد. اگر رنج انسان را به سوی تکامل هدایت میکند و لازمه بشر است پس چرا باید به کمک دارو یا هر عامل دیگری، از رنج و درد کاست؟ آیا اگر از زندگی انسان، رنج را حذف کنیم، سطح و ارزش زندگیاش در حد زندگی یک آمیب (تک سلولی) پایین میآید؟
اثری تکان دهنده و بسیار روان که در عین سادگی معنای عمیقی دربر دارد ما با اثری مواجه هستیم که از دل فلسفه میآید و افکار نویسنده را خیلی عیان بیان میکند دربارهی زندگی و مرگ.
یوخ بابا
کتاب قشنگیه اولین اثری که از چخوف خوندم. البته آخرش حرصم گرفت. خودتون بخونید متوجه میشید.
عالیه این کتاب حتمن بخونیدش من ترجمه آقای گلکار خوندم خیلی خوب بود
کتابیه که در عین اختصار یکی از مفاهیم فلسفی رو به زیبایی بیان میکنه،پیشنهاد میکنم حتما بخونین، ضمنا ترجمه آقای گلگار رو خوندم که روان و عالی بود.
چرا یه انتشارات 200 صفحه است یکی دیگه 92 صفحه تازه قطع انشارات هرمس کوچکتره😒
یکی مجموعه داستانه و اون یکی فقط داستان اتاق شمارهی ۶
خبیلی خیبی کتاب قشنگی بود به همه توصیه میکنم این کتاب رو بخونن
این کتاب با ترجمه آبتین گلکار پیشنهاد میشود.
است.مردم عادی که اجازه رشد فکری ندارند و درصورت رشد توسط جامعه حذف میشوند.
اتاق شماره شش داستانی است درمورد یک پزشک مسئول یکی از اتاقهای تیمارستان دور افتاده ای به اسم اتاق شماره شش هست که از پنج نفر بیمار آنجا فقط یه نفر از طبقه مرفه و بقیه جزو طبقات پایین جامعه هستند. تو این داستان پزشک با بیماری که قبلا وکیل بوده هم صحبت میشه که کم کم متوجه میشه این آدم دیوانه نیست ،سالم است و آدمهای بیرون از این اتاق دیوانه اند. قصد چخوف از نوشتن این داستان، نه برای نشان دادن فضای تیمارستان و بیماران است بلکه هدف،نشان دادن انحطاط و زوال اخلاق و روحیات مردمان روسیه در قرن نوزدهم