کتاب باد سه روزه

The Three-Day Blow
کد کتاب : 3024
مترجم :
شابک : 9786001221743
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 16
سال انتشار شمسی : 1403
سال انتشار میلادی : 1925
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب باد سه روزه اثر ارنست همینگوی

«باد سه روزه» داستانی نوشته ارنست همینگوی، نویسنده آمریکایی است. این اثر در دسته ادبیات داستانی کوتاه قرار می گیرد که در سال 1925 برای نخستین بار منتشر شد. «باد سه روزه» چهارمین داستان از مجموعه ای است که همینگوی آن را با محوریت شخصیت نیک آدامز، نوشته است.
داستان درباره مهمانی دو نفره ای است که نیک و بیل در کلبه پدری بیل برپا کرده اند. داستان از جایی آغاز می شود که نیک پس از نوشیدن فراوان تصمیم می گیرد در اطراف باغ قدم بزند. او سیبی از درخت می چیند و در جیبش می گذارد و سپس در مقابل در کلبه با بیل به گفت و گو می پردازد. بیل از پدرش می گوید که برای شکار به جنگل رفته است. آن ها در ادامه درباره باد شدیدی صحبت می کنند که قرار است سه روز پشت هم بوزد. سپس بیل و نیک به داخل کلبه می روند و تصمیم می گیرند باز هم بنوشند. نیک و بیل هنگام نوشیدن شروع به بحث درباره موضوعات مختلفی می کنند. آن ها از کتاب هایی که به تازگی خوانده اند می گویند و درباره دلایل علاقه شان به نویسنده های محبوب خود حرف می زنند. سپس بحث آن ها درباره ورزش و بیسبال ادامه پیدا می کند و گفت و گوها نشان می دهد که هر دو طرفدار یک تیم بیسبال هستند. موضوع گفت و گوی نیک و بیل به پدران و مشاغل آن ها کشیده می شود. پدر نیک پزشک است، در حالی که پدر بیل نقاش است.
سرانجام، پس از نوشیدنی های فراوان و بحث درباره موضوع های مختلف گفت و گوی آن ها با ماجرای جدایی نیک به پایان می رسد. نیک در ابتدا ادعا می کند که همه چیز درباره رابطه اش با زنی که دوست داشته به پایان رسیده است و دیگر تمایلی برای دیدن معشوقه سابق خود ندارد. اما در ادامه نیک نظر خود را تغییر می دهد و می گوید که هیچ چیز تمام نشده و او تصمیم می گیرد روز شنبه به شهر برود و زن محبوبش را ببیند.

کتاب باد سه روزه

ارنست همینگوی
ارنست همینگوی در ۲۱ ژوئیه ی ۱۸۹۹ در اوک پارک ایالت ایلینوی متولد شد. پدرش کلارنس، یک پزشک و مادرش گریس، معلم پیانو و آواز بود. ارنست تابستان ها را به همراه خانواده اش در شمال میشیگان به سر می برد و در همان جا بود که متوجّه علاقه ی شدید خود به ماهیگیری شد.او پس از اتمام دوره ی دبیرستان، در سال ۱۹۱۷ برای مدّتی در کانزاس سیتی به عنوان گزارشگر گاهنامه ی استار مشغول به کار شد. در جنگ جهانی اول، داوطلب خدمت در ارتش شد امّا ضعف بینایی او را از این کار بازداشت در عوض به عنوان راننده ی آمبولانس صلیب س...
قسمت هایی از کتاب باد سه روزه (لذت متن)
وقتی نیک پیچید به جاده ای که از میان باغ های میوه می گذشت، باران بند آمد. میوه ها را چیده بودند و باد پاییزی میان درختان برهنه می وزید. نیک ایستاد و سیبی را که روی علف های کنار جاده افتاده بود و از باران برق می زد برداشت. سیب را در جیب کت کوتاه و سنگینش گذاشت. و...

هیچ چیز دیگر مهم نبود.باد همه چیز را پاک کرده وبرده بود.هنوز می توانست شنبه شنبها سری به شهر بزند فرصت خوبی بود،نباید از دست می داد.