یکی از برترین کتاب های زمان معاصر.
دکتر ژیواگو، اثری تأمل برانگیز و چالشی است.
یک داستان حماسی غنی.
آن ها می رفتند، همچنان می رفتند، و هنگامی که سرود ماتم قطع می شد، مانند این بود که در طول مسیرشان صدای پاها، اسب ها و وزش باد شنیده می شود. رهگذران کنار می رفتند تا راه را بر مشایعت کنندگان باز کنند، تاج گل ها را می شمردند و علامت صلیب می کشیدند، کنجکاوان به این گروه می پیوستند و می پرسیدند: «که را به خاک می سپارند؟» جواب می شنیدند: «ژیواگو» - درست، ثواب دارد، برای این مرد دعایی بکنیم - مرد نیست، زن است - چه فرق می کند. خدا بیامرزدش. مراسم خوبی است.
زن بودن، ماجراجویی بزرگی است. دیوانه کردن مردان، عملی قهرمانانه است.
آخرین لحظات به سرعت می گذشت - لحظاتی بودند حساس و بازنگشتنی. «زمین خدا و آنچه را که در بردارد، جهان و تمام موجوداتش.» کشیش، با دست علامت صلیب رسم کرد و یک مشت خاک بر «ماریا نیکلایونا» پاشید. سرود «با ارواح پاکان» را خواندند. بعد حرکت غیرارادی و شتاب آمیز شروع شد. در تابوت را بستند، میخ کوبیدند و در قبر گذاشتند...
کتاب «دکتر ژیواگو»، اثری کاملا متعلق به قرن بیستم جلوه می کند که موضوع اصلیاش، هنرمند و خود هنر، و چگونگی شکلگیری آن ها بهواسطهی رویدادهای زمانه است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
بخش زیادی از چیزی که آن را «زندگی طبیعی انسان» می نامیم، از ترس از مرگ و مردگان سرچشمه می گیرد.
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم
با توجه به اینکه یکی از نامدارترین کتابهای تاریخ ادبیات بوده و جایزهی نوبل برده بود به سراغ این کتاب رفتم.. اما داستان من رو چندان جذب نکرد.. با توجه به مطالبی که پاسترناک در داستان نوشته(مانند وضعیت زندگی مردم و جنایتهایی که در جریان جنگ داخلی و سپس در دورهی تسلط بلشویکها رخ داده بود)، میشه درک کرد چرا در شوروی استالینی چاپ این کتاب ممنوع بوده.. همچنین تعابیر شاعرانهی پاسترناک در جاهای گوناگونی دیده میشه اما فکر میکنم تأثیرگذارترین عامل در نوبل بردن این کتاب جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و شوروی بوده.. کتاب رو با برگردان آبتین گلکار خوندم و ترجمهی ایشون ترجمهی خوبی بود اما خب داستان با سلیقهی من جور نبود.
بهترین ترجمه این اثر برای نشر چشمه و ثالث هستش
درود ، در نظرات برخی کاربران اشاره شده بود که کاغذ کتاب سفید است ، ولی متأسفانه چاپ فعلی اینطور نیست ، پس از تهیه کتاب به این امر پی بردم ، از ایران کتاب درخواست میکنم نوع کاغذ در جزییاتی که از کتاب ارائه میشود ذکر گردد
نقش جنگ تو روح و روان آدم خیلی خوب نشون میده... بدجنسترین انسانها هم طاقت جنگ ندارند.... فقط در حین مطالعه کتاب باید اسامی رو بر روی کاغذ یاد داشت کنید تا شخصیتها را قاطی نکنید...
چقدر خوب است که آقای آبتین گلکار، این کتاب را ترجمه کردهاند.
وقت گیرترین و حوصله سر برترین کتابی که خوندم
من هر ۲ چاپ نشر چشمه و نشر نو رو خریدم ولی اول ترجیحا این بود که ترجمه آقی گلکار رو برای خوندن انتخاب کنم. حدود ۱۰۰ صفحه اول رو خوندم ولی ترجمه کمی برام گنگ بود. دلیلش هم این بود که مثل همه آثار بزرگ ادبیات روسیه، ابتدای کتاب شخصیتهای زیادی داره و این باعث گیج شدن خواننده فارسی میشه. بعد سراغ ترجمه نشر نو خانم فخام زاده رفتم. اینجا برتری که وجود داره اینه که ابتدای کتاب نشر نو، مترجم شناسنامه شخصیتها رو با اسم خانوادگی و صورت تصغیری یا خودمانی اونها نوشته و این خیلی به خواننده کمک میکنه. من بارها به این شناسنامه کتاب رجوع کردم و برای شناخت روابط شخصیتهای رمان ازش خیلی کمک گرفتم. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم ادامه کتاب رو با ترجمه خانم فخام زاده بخونم. عیب دیگه ای که در چاپ نشر چشمه است اینه که هر جا اسم شخصیت جدیدی نوشته میشه، معادل انگلیسی اون در پانویس کتاب درج نمیشه و این مسئله یه مشکل بزرگ برای خواننده فارسی هست چون وقتی برای اولین بار شخصیت تازه ای وارد رمان میشه شما متوجه نمیشید و بلعکس. همچنین در ترجمه خانم فخام زاده از پانویسهای بیشتری استفاده شده که به فهم داستان کمک بیشتری میکنه. راستش از لحاظ ترجمه تفاوت زیادی بین ترجمه خانم فخام زاده و آقای گلکار وجود نداره، ولی به نظرم ترجمه خانم فخام زاده برای خوانش کمی روانتر هست و خودم ترجمه ایشون رو پیشنهاد میدم. از لحاظ کیفیت چاپ هر ۲ ناشر کتاب را با چاپ گالینگور (جلد سخت) چاپ کردند و هر ۲ چاپ وزین و قابل احترام هستند. گرچه کاغذ چاپ نشر چشمه بالک یا اصطلاحا کاغذ کاهی است و کیفیت کاغذ در چاپ نشر نو خیلی بهتر هستش. همچنین چاپ نشر نو دارای نقاشیهای است که توسط پدر پاسترناک کشیده شده و در لابه لای صفحات و مرتبط با داستان اون نقاشیها قرار داده شده که به نظرم انتخاب پسندیده و جالبی بوده و برای خواننده میتونه جذاب باشه. در نهایت به نظرم به دلایلی که گفتم (و مهمترینش وجود شناسنامه شخصیت هاست) چاپ نشر نو برای مطالعه خواننده ایرانی بهتر و خوش خوانتر است و شما بهتر میتونید ارتباط شخصیتهای متعدد کتاب رو بفهمید. با احترام به ترجمه آقای آبتین گلکار، من ترجمه خانم فخام زاده و چاپ نشر نو رو پیشنهاد میدم.
سلام الان بالاخره کدوم ترجمه خوبه گلکار یا فخام زاده نظر درست بدید
من فعلا این کتاب را نخواندم اما طبق تحقیقاتم هر دو ترجمه خوبند.
نتیجه مقایسه من از سه ترجمه دکتر ژیواگو که با دقت و وسواس انجام دادم، به ترتیب: ۱. پروانه فخام زاده(نشر نو) ۲. آبتین گلکار(چشمه) ۳. میترا نظریان(ثالث).
بهترین ترجمش برا آبتین گلکاره
من با ترجمه خانم نظریان (نشر ثالث) مطالعه کردم و بسیار از کیفیت ترجمه راضی بودم و لذت بردم. از نظر کیفیت طراحی جلد هم واقعا هم نشر ثالث و هم نشر نو مناسب و جذاب هستند. به نظر من هرکسی از دوستان قصد خوندن این کتاب با یکی از سه ترجمه از روسی رو داره (آقای گلکار و خانم نظریان و خانم فخام زاده) خیلی وسواس به خرج ندن و هرکدوم از سه ترجمه به دستشون رسید بخونن و لذت ببرند.
نشر چشمه رو کی موجود میکنید؟
من دو فصل اول از هر سه ترجمه را مقایسه کردم و به نظرم بهترین ترجمه به ترتیب ترجمه فخام زاده و بعد گلکار و نظریان میباشد و علت اینکه ترجمه فخام زاده بهتره حفظ یکدستی متن و ترجمه زیبای توصیفات شاعرانه کتاب هست
در رابطه با ترجمه این اثر اگر میخواهی بهترین ترجمه از این اثر رو بخونی :اولویت اول ترجمه نشر چشمه آبتین گلکار و در اولویت دوم میترا نظریان ببینید من با مترجمش (آبتین گلکار )صحبت کردم و گفتن که این اثر سانسوری نشد و خب این اثر چیزی برای سانسور کردن نداره پس متراژ ما برای ترجمهی خوب این اثر این است که چطوری مترجم توانسته آنطور که باید منظور نویسنده برو برسونه و لطفا بیخودی نرید سمت ترجمه نشر نو ترجمه نشر نو و نگاه و بدرقه جاویدان نتوانستند آنطور که باید بدرستی منظور باریس پاسترناک رو برسونن و خب به این دلیل ترجمه نشر نو خیلی معروفه چون ترجمش خیلی روانه😐 خب که چی چون روونه ترجمش خوبه ، نه اولویت اول :نشر چشمه (آبتین گلکار) اولویت دوم: نشر ثالث (میترا نظریان) اگرم خواستید دلیل اینکه میگم ترجمه نشر نو بدا رو میگم
راستی بانو میترا نظریان قراره ترجمه جدیدی از کتاب جنایت و مکافات و برادران کارامازوف بدن برا جنایت و مکافات ترجمه اصغر رستگار و آتش برآب عالی هستن ولی اگه دوست داشتید اون ترجمه اومد اونو بخرید ولی برا برادران کارامازوف فقط اون ترجمه نشر ثالثی که داره میاد (ترجمه میترا نظریان)رو بخرید چون از زبان اصلی و مبدا و بالاخره یه ترجمه از روسی از این کتاب اومده 😴 ولی کاشکی آتش برآب میومد این اثر برادران کارامازوف رو ترجمه میکرد
دلیلش رو بفرمایید
ترجمه فخام زاده برای اینکه بتوانند ساده کند و همه فهم کند معنی برخی از واژهها را آسان کرده است و گاهی اوقات وقتی میخواهد یک کلمهی را معنی کند از معنی دور آن کلمه استفاده میکند و همچینین ترجمه بانو فخام زاده نتوانسته ادن نثر شعرگونه باریس پاسترناک را بدرستی برساند و خب ما میدونم باریس پاسترناک بیشتر از اینکه نویسنده باشد شاعر است پس میبایست ترجمه این اثر بتواند آن نثر شعرگونه پاسترناک را بیان کند ولی ترجمه نشر نو نتونسته همچین کاری را بکند همچنین ترجمه ایشان آن هم سر فصل آخر (فصل شعر) اشتباه ترجمه کردن برخی از شعرها را
آقای گلکار مترجم خوبی هستن اما بشدت کند کار میکنن وقتی این ترجمه منتشر شده که اکثریت اون دوترجمه رو خوندن
خب حالا با چاپ شدن کتاب نشر چشمه وقتشه دوستان از نظر ترجمه و کیفیت هر سه کتاب نشر نو، چشمه و ثالث رو بررسی کنند و همین جا اطلاع رسانی بشه
با اینکه اولویت من همیشه خرید ترجمه از زبان مبدا هستش اما این بار ترجمه سوسن اردکانی رو خریدم چون ۱۰۰۰ صفحه است و با اینکه قطع بزرگ و رقعی داره اما با بقیه خیلی اختلاف صفحه داره
چه ربطی داره کتاب چنین گفت زرتشت نیچه هم بهترین ترجمه اش برای نشر آگه داریوش آشوری و تعداد صفحاتش کمتر از بقیس حتما برو نشر چشمه این کتاب یا نشر ثالث رو بخر نه ترجمه سوسن اردکانی
دوستان، طبق اعلام خود نشر و شخص مترجم، ترجمه آقای آبتین گلکار از این کتاب تا پایان پاییز امسال، توسط نشر چشمه منتشر خواهد شد. پیشنهادم اینه که منتظر این ترجمه بمانید
من قبلا یک عنوان کتاب رو(آخرینتزار،نشر ماهی)، با ترجمه خانم نظریان مطالعه کردهبودم که ترجمهی خیلی خوبی داشت ، رو همین حساب <دکتر ژیواگو>رو هم با ترجمهی ایشون مطالعه کردم اما متاسفانه ویراستاری ضعیف این کار به شدت به کلیت اثر ضربه زده.با توجه به اینکه نشر ثالث و خانم نظریان قصد دارن آثار مهمی(برادان کارامازوف، جنایت و مکافاتو...)روترجمه و منتشر کنن امیدوارم با سختگیری بیشتر و بیشتری کار کنن. اما در مورد نشر نو و خانم فخامزاده: فعلا این شانس و فرصت رو نداشتم که این ترجمه رو به طور کامل مطالعه کنم اما در مورد بخش هایی از کتاب که با نشر ثالث مقایسه کردم برتری نسبی رو به نسخه نشر نو میدم (اصلیترین علت این برتری ویراستاری مناسب نشر نو در مقابل ضعف ویراستاری نشر ثالثه).
دوستان انگار بحث ترجمه سر این کتاب خیلی برای دوستان مهمه یه خلاصه از ترجمه بگم. سه ترجمه خوب داره این کتاب : علی اصغر خبره زاده ، پروانه فخام زاده ، میترا نظریان. دور ع خبره زاده رو خط بکشید. میمونه میترا نظریان و پروانه فخام زاده که هر دو از مترجمای زبان روس درجه یک ما هستن. منکر ترجمه خوب میترا نظریان نمیشم ، ولی وسواس و دقت خانوم فخام نژاد واقعا تحسین برانگیزه و زمان خیلی زیادی سر ترجمه این کتاب گذاشت. از نظر کیفیت ترجمه و جلد و کاغذ ، قیمت ، شما بهترین انتخابتون ترجمه فخام زادست. ببینید منتظر ترجمه آقای گلکار نباشید ، چون هممون با کیفیت آشغال جلدای نشر چشمه و قیمتای فضاییشون آشنا هستیم و قطعا اگه این کتابو چشمه بده بیرون بالای ۱ تومن میشه قیمت. اگر واقعا میخواین این کتابو بخونین و کیفیت و قیمت براتون مهمه ، برین سراغ ترجمه فخام زاده ، چون واقعا ترجمه شاهکاریه و با اینکه آقای گلکار هم مترجم کاربلدیه نمیتونه بهتر از خانوم فخام زاده کتاب رو دربیاره.
دوستان طبق گفته خود نشر چشمه ، تا آخر امسال (۱۴۰۳) این کتاب با ترجمه آقای آبتین گلکار منتشر میشود که میدانیم آقای گلکار مترجم بسیار خوبی هستند.
من اطلاع دقیق دارم جناب گلکار بعد از دیدن ترجمه خانم فخام زاده، ضمن تحسین ترجمه مذکور اظهار داشته اند که اگر با ناشر قرارداد نداشتم از ادامه ترجمه این کتاب صرف نظر میکردم.
بله جناب نجفی درست میفرمایید . متاسفانه عده ای دانسته یا ندانسته موجب گمراهی خوانندگان میشوند و در لفافه توصیه میکنند که ترجمههای موجود را نخوانند . ماه به ماه وعده سر خرمن میدهند که ترجمه ای خاص خواهد آمد! ایشان که آب پاکی را ریختند و خوانندگان را به آخر سال حواله دادند!