ونه گات در اوج توانایی های خود.
هجویه ای درخشان درباره ی تقریبا همه چیز.
ونه گات، بهترین نویسنده ی طنزهای سیاه آمریکا بود.
من فکرهایی دارم که خیلی از مردم، کمونیستی تلقی شان می کنند اما به خاطر خدا، پدر قبول کن که امکان ندارد کسی با فقرا کار کند و با کارل ماکس به مشکل برنخورد.
اگر کسی دوست ات ندارد، اگر فراموش شده ای، حداقل منطقی باش.
بچه ها، فقط یک قانون هست که من می دانم: لعنت بهش، آدم مجبور است که مهربان باشد.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
آثاری که شروع کننده ی مسیرهای حرفه ایِ درخشانی بودند و در برخی موارد، یک شَبه خالق خود را به شهرت رسانده اند.
این تجربه به نظر برای بسیاری از نویسندگان پرفروش و موفق اتفاق افتاده است: مواجه شدن با واکنش های منفی، قبل از دستیابی به موفقیت.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
در نظر ونه گات، تنها راه رسیدن به خوشبختی و نجات یافتن از جنون و بی معنایی هستی، مهربانی است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
این دومین کتابی بود که از ونه گات میخوندم و طبق انتظارم یه داستانِ طنز تلخ که بعضی جاها درست و حسابی میخندیدی ولی خب بیشتر جاها طنزش مثل زهر مار بود و دلت میخواست دوش اسید بگیری و زیر دوش به این فکر کنی که این چه وضعیتیه بشر برای خودش و بقیه درست کرده آخه یکی از چیزهایی که خیلی دوست داشتم نوع شخصیتپردازی ونه گات بود. در واقع شخصیتها فقط اسم یا صاحب یه شغل نیستن و از هرکدومشون یه انسان واقعی درآورده و یه پیش زمینه براش نوشته. چه شخصیتی باشه که توی داستان زیاد حضور داره و چه یه خدمتکار دفتر بیمه و پایان بندی کتاب هم به واقع که معرکه بود
کورت ونه گارت قطعا یک نویسنده توانمنده، کتاب توی خیلی از بخشها دارای حرف هایی از جنس انسانیته ،چیزی که این روزها کمتر دیده میشه توی جوامع و قطعا ایرادی که میشه به داستان گرفت باز بودن انتهای داستان هستش و متاسفانه نسخه ای برای بنده ارسال شد ۸ ورق دارای بدون چاپ یا چاپ نصفه و نیمه بود! با تمام این تفاسیر باز هم ارزش مطالعه داره و جمله ای که قطعا از این کتاب همیشه بیاد خواهم داشت:محض رضای خدا با انسانها مهربان باشید.
باید کتابو عوض میکردین
کتابی که هر انسانی برای بازنگری در رفتار و اعمال خودش باید بخونه اینکه همه به هم متصلیم «من عاشق شما بی پدرها هستم من فقط داستانهای شما را میخوانم فقط شماها هستید که که از عوض شدن دنیا توی نوشته هایتان حرف میزنید»