زنده و شعرگونه، با تأثیر احساسی شگرف.
توانایی همینگوی در نوشتن مکالمات، هیچ وقت به این اندازه برجسته و درخشان نبوده است.
باشکوه.
به او گفتم: گوش کن، اول صبحی آن قدر بداخلاق نباش. مطمئنم که گلوی خیلی ها را بریده ای. اما من حتی قهوه ام را هم نخورده ام.
مرگ مثل فاحشه ای در یک میخانه است؛ حاضرم برایش یک نوشیدنی بخرم اما هرگز با او به یک اتاق نخواهم رفت.
عشق، تمام آن حقه های کثیفی است که یادم دادی و احتمالا خودت، آن ها را از یک کتاب برداشتی.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
دوستی های ادبی، روابطی جالب توجه و تأثیرگذار هستند.
در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم
کتاب تحسین شدهی «زنگها برای که به صدا در میآیند» رمانی است از ارنست همینگوی نویسندهی نامدار و برجستهی آمریکایی که آوازهی او و آثارش تمام مرزها را در سراسر جهان در هم نوردیده است.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
نثر همینگوی را می توان در میان پراحساس ترین و لطیف ترین متون ادبی در نظر گرفت که با قدرتی کم نظیر، مخاطب را کاملاً به دنیا و حال و هوای شخصیت های داستان هایش منتقل می کند.
به نظرم فیلمی که هاکس ساخته صد هیچ از کتاب جلوتره به حدی که هاکس به شخص همینگوی گفته بود این بدترین کتابیه که تا حالا نوشتی و من ازش یه فیلم خوب میسازم
ناخدای خورشید اصر ناصر تقوایی گویا اقتباسی از این کتابه دوست دارم بخونمو بعد برم ببینم
سلام من با ترجمه آقای مهدی غبرایی خونده ام و ترجمه آقای احمد کسایی پور هم تا عصر امروز به دستم میرسد .ترجمههای آقای احمد کسایی پور روان و خوشخوان هستند .
داستان جذاب، ترجمه غبرایی قابل قبول ولی میتوانست بهتر باشه
من نشر افق رو خوندم، به نظرم وداع با اسلحه و پیرمرد و دریا جذابتر بود و اینکه چرا نشر هرمس انقد گرون میده ؟! :|
بعد از پیرمرد و دریا و وداع با اسلحه این کتاب پیشنهاد میشود.
کتابهای همینگوی رو دوست دارم چون منو یاد چخوف میندازه(فقط یاد، نه بیشتر!) این که توی داستان یهو میپرید یه جای دیگه برام اعصاب خرد کن بود ولی وقتی یهو به هم ربطشون میداد خیلی لذت بخش میشد
ری مورگان ماهیگر فقیری است که به خاطر گذران زندگی خود و خانواده اش به قاچاق جنس و انسان روی میآورد ... همون سبک ساده و غنی همینگوی . کتاب خوبی بود در کل عالی نه اما ارزش خوندن رو داره . فاکنر از روی این کتاب فیلم نامه ای مینویسه و هاوکز اون را به فیلم تبدیل میکنه که چون ظاهرا شباهتی به داستان همینگوی نداشته زیاد مورد توجه قرار نمیگیره اما در سالهای بعدی مورد تقدیر بیشتری قرار میگیره . با ترجمه آقای غبرایی یا کسایی پور بخونید