داستانی بی پرده و روانشناسانه درباره ی احساس گناه، خشم و بخشش.
تصویری قدرتمند از ناعدالتی های سیستم قضایی.
برجسته ترین اثر تولستوی در میان تمام رمان هایش.
ماجرای ماسلوا که او را به زندان کشانده بود، داستانی بود پیش پاافتاده و بی اهمیت. ماسلوا فرزند نامشروع دختری روستایی بود و با هم زندگی می کردند، کار مادرش رسیدگی و نگه داری گاو و گوسفندهای ملکی بود که به دو پیردختر تعلق داشت. مادرش همه ساله بچه ای به دنیا می آورد، از پدری نامعلوم. بنا به رسم روستاها نوزاد غسل تعمید می یافت اما چون مزاحم کار و فعالیت های مادر بود، به او شیر نمی داد و درنتیجه نوزاد از گرسنگی می مرد. پنج نوزاد به این ترتیب به دنیا آمده برگشتند به جایی که آمده بودند.
ولی در واقع هر کس دنبال این فرقه ها می افتد، مثل سگ توله کوری است که در یک بیابان درندشت ول شده باشد. حقیقت این است که جوهر ادیان یکی است و این جوهر در من هست، در تو هست، در او هم هست. پس هر کس باید به روح و جوهر خودش اعتقاد داشته باشد. همه ما از یک گوهریم. همه یکی هستیم و اگر این حقیقت را کشف کنیم، همه با هم یکی خواهیم شد و همه اختلافات از بین می رود.
از آن پس کوچک ترین رویدادی متنفرش می کرد. فقط یک فکر در سر داشت: از آن وضعیت شرم آوری که درانتظارش بود بگریزد. با انزجار و برخلاف میلش کارهایش را انجام می داد و حتا یک روز هم به تندی با دو پیردختر حرف زد و از آن ها خواست حقوق پرداخت نشده اش را بپردازند. بعدها از گفتن این حرف به شدت پشیمان شد. دو پیردختر هم با نارضایتی تمام طردش کردند و گذاشتند برود پی کارش.
پژوهشگران در سال های اخیر، به ارتباطاتی میان شباهت های اعصاب شناختیِ بیماری های روانی، و خلاقیت در ذهن اشاره کرده اند.
کتاب «آنا کارنینا» از زمان نخستین انتشار در سال 1878 به عنوان یکی از برجسته ترین نمونه ها در «داستان واقع گرا» شناخته شده است.
نویسندگان پرتعدادی در «ادبیات روسیه» ظهور کرده اند که ایده های ژرف، آثار ادبی و توانایی آن ها در داستان سرایی در طول زمان طنین انداز بوده است.
«روانشناسی» برای بسیاری از نویسندگان، موهبتی بزرگ است و بینشی ارزشمند را درباره ی چگونگی کارکرد ذهن انسان به آن ها می بخشد.
کتاب «جنگ و صلح»، رمانی جسورانه و وسیع اثر «لئو تولستوی» است که داستان حمله ی ناپلئون به روسیه در سال 1812 را روایت می کند و چشم اندازی دقیق را از جامعه ی روسیه در اوایل قرن نوزدهم به تصویر می کشد.
در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.
تولستوی می نویسد ایمان هر چه باشد، به وجود محدود انسان، معنایی نامحدود می دهد، معنایی که از طریق رنج، محرومیت و یا مرگ نابود نمی شود:
تولستوی به عنوان نویسنده ای فوق العاده زبردست و تأثیرگذار، می دانست که رمان ها باید سرگرم کننده باشند، در غیر این صورت هیچکس زحمت خواندنشان را به خود نخواهد داد.
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
آرش ترجمه اسکندر ذبیحان نشر توس از کل ترجمههای بالا بهتره..سلیس، بی غلط و سانسور
در ترجمه جناب شهدی شک نکنید عالی و روان است .
در کل ارزش خوندن داره و کتاب خوش خوان و نسبتاً روونیه؛ بنظرمم کتاب طولانی نبود بلکه به اندازه بود و از خیلی مطالبی که توش مطرح میشه خوشم اومد ولی با برخی اعتقادات و ایده آل هایی که کمم نبودن تو کتاب ارتباط نمیگرفتم و مخالفم بودم حتی
کتاب خیلی خوبیه فقط اشکالش این است که خیلی طولانیه
ترجمه حبیبی نشر نیلوفر با اینکه مستقیم از روسی است اما متاسفانه سانسور شده است برای حکمت هم قدیمی و پر از کلمات عربیه ، برای شهدی بهترینه
مرسی نجاتم دادی 🌹🌹🌹
کتابی که حتی از آنا کارنینا و جنگ و صلح هم بیشتر پسندیدم. اندیشههای متعالی و حِکمی و عمیقی در رستاخیز یافتم. خوشبختانه مترجمین خوبی سراغ این اثر تولستوی رفتن. پیشنهاد من به ترتیب: ۱. سروش حبیبی ۲. محمد مجلسی ۳. پرویز شهدی ۴. علی اصغر حکمت.
من از ایرانکتاب ترجمه علی اصغر حکمت ( نشر دبیر) رو ۱۴۰ تومن گرفتم . قطع وزیری و جلد نسبتاً شکیلی داره . حالا همون کتاب با همون ترجمه رو نشر ثالث به تازگی با قیمت ۶۸۰ تومن چاپ کرده! خب ملت همون قطع وزیری و قیمت ارزونه رو میخرن!
بهترین ترجمه این کتاب اول از سروش حبیبی هست که مستقیما از متن روسی ترجمه کرده و بعد از پرویز شهدی که از متن فرانسوی ترجمه کرده و بعد از علی اصغر حکمت که ترجمه اون از متن عربی و فرانسوی و انگلیسی و مقابله آنها تدوین شده اگر چند صفحه اول را با هم مقایسه کنید متوجه تفاوت و درستی ترجمه سروش میشوید
نشر ثالث هم منتشر کرده.
شانشور شده یا نشده اگه شانشور شده باشه بهتره برای خریدن دشت نگه داریم
ترجمه آقای حکمت بدون سانسوره؟
یک رمان اخلاقی و آرمانی که به خوبی سیستم فاسد اداری و قضایی روسیه را نشان میدهد و همچنین طبقه اشراف روسیه که چگونه رعایا را میچاپند و این وسط فردی از همین طبقه که دچار تحول روحی میشود و متوجه این فساد و ظلم همه جانبه میشود.با خواندن این کتاب خواننده به خوبی متوجه پس زمینههای انقلاب سوسیالیستی روسیه میشود.ترجمه آقای حکمت خوب و روان و پر از اصطلاحات قدیمی است که همین موجب زیبایی نثر بود
کتاب در قلب داستانی پرکشش و اخلاقی گزارشی میدهد از سیستم اداری و قضایی فاسد روسیه و طبقه اشراف که چگونه رعایا را میچاپند با خوندن این رمان خواننده به خوبی به زمینههای انقلاب سوسیالیستی روسیه پی میبرد.ترجمه آقای حکمت دارای نثری روان و پر از اصطلاحات قدیمی است که همین باعث جذابیت نثر بود
من به این نتیجه رسیدم : آقای تولستوی معمولا شخصیت اصلی داستانهایشان آدمهای ثروتمندی هستن ولی آقای هوگو آدمهای فقیر و کم بضاعت یا بی بضاعت . و من واقعا با آثار استاد هوگو بیشتر تحت تاثیر قرار گرفتم .
اقای تولستوی معمولا شخصیتهای اصلی داستانش یک ملت است! ۵۸۰ شخصیت در جنگ و صلح وجود دارد؛ از امپراطور و ندیمه گرفته تا دهقان و افسر و سرباز تا ناپلئون و امپراطور اتریش تا دختران دم بخت تا الی اخر.
دارم این کتاب رو با ترجمه محمد مجلسی از نشر دنیای نو میخونم. از کیفیت فیزیکی کتاب چندان راضی نیستم و چاپ کتاب مقداری آزاردهندس. اما ترجمه روان و زیباست و داستان هم که شاهکاری بیمانند. البته شاید داستان این کتاب برای کسانی که به رمانهای روسی علاقه ندارن یا عادت به خواندن آثار نویسندگان روس ندارن چندان جذاب نباشه. اما با داستانی در نوع خود بسیار اصیل و زیبا و همچنین آموزنده رو به رو هستین. در کل به نظرم اگر علاقه ای به رمانهای داستایفسکی یا دیگر آثار تولستوی دارید مطمئناً از این داستان هم بسیار لذت میبرید و مطالعه اون بر شما واجبه
با سلام دوست عزیز سعی کنین هر کتابی که میخونین از نشر معتبر و مترجمه عالی استفاده کنین
این کتاب رو سعی کنید با ترجمه اقای سروش حبیبی از نشر نیلوفر مطالعه کنید.
یکی از زیباترین رمانهایی بود که خوندم...من با ترجمه آقای سروش حبیبی خوندم....انصافا ترجمه روان وخوبی بود.
واقعا به گفته آقای تولستوی توی این کتاب برای اینکه مردمو از داشتن احساسات و غرایز وجدانی دور کنیم باید اون هارو به صورت صاحب منصبانی در جامعه درآوریم
سیاسی و اجتماعیترین اثری بود که از تالستوی خواندم .در این کتاب شاهد نقد صریح و بی پردهی تالستوی به نظام قضایی و دادگاههای روسیهی تزاری ، نقد کلیسای ارتدوکس و انحرافش از آموزههای مسیح ، پوچی و ابتذال زندگی اعیان و همچنین نمایش رنجها و دردها و ستم هایی که بر محرومان و بینوایان اجتماع میرفت و امروزه نیز چنین است، هستیم. در بخشی از کتاب با مجرمان انقلابی (زندانیان سیاسی) همراه میشویم ،تالستوی ظلمهای رفته بر این افراد را دلیل طغیان این افراد بیان میکند اما راه برون رفت را راهی که ولادیمیر ایلیچ اولیانوف و هم مسلکانش رفتند نمیداند. او در نهایت راه حل روسیه را بازگشت به اصل تعالیم مسیح و احساس مسئولیت و شفقت و همدردی طبقهی نخبگان و صاحب منصبان و روحانیون و اشراف و...با محرومان و بینوایان جامعه میداند. توصیفهای او از وقایع و رویدادهای زندانیان تبعیدی که حاصل مشاهدات شخصی اش است، بررسی جامعه شناختی اش از جرم و جرم انگاری و تاثیر طبقهی حاکم در ساختن شرایطی که به بزهکار پروری منجر میشود من را یاد نظریات ویکتور هوگو در بینوایان انداخت. با وجود اعتقاد تالستوی به آموزههای مسیح و توصیه به بازگشت آنها در تغییر و بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی ، کلیسای ارتدوکس پس از انتشار این کتاب و انتقادهای صریح تالستوی به روحانیت و کلیسا که از منظر او از اصل مسیحیت دور و دچار انحراف و سو استفاده از جایگاه روحانیت شده ، او را مرتد خواند. کتاب خوبیست ، با ترجمهی جناب حبیبی خواندم و لذت بردم.
با ترجمه محمد مجلسی بخوانید، کامل ، خوشخوان و بدون سانسور .
ترجمه شهدی خوب بود
با سلام نوع کاغذ کتاب از همین ترجمه اقای شهدی خوب بود؟ منظورم ایا کاهی بود یا سفید ؟