در طول تاریخ هزار ساله ی روسیه، ادبیات این سرزمین جایگاه منحصر به فردی در فرهنگ، سیاست و تکامل زبان شناختی مردم روس داشته است. دوره ی مدرن نیز از ادبیات به عنوان محفلی مجازی برای گفت و گوهای داغ درباره ی شیوه ی زندگی روسی بهره می گیرد و نقش ادبیات را در این سبک زندگی مشخص بررسی می کند. ادبیات روسیه در گذر زمان، گنجینه ای عظیم از دستاوردهای هنری غنی و متنوع بوده است. با ایران کتاب همراه شوید تا با ادبیات سرزمین تزارها بیشتر آشنا شویم.
پیش از قرن 19 میلادی، «ادبیات روسیه» در داستان های عامه پسند، افسانه ها و قصه های عامیانه ای خلاصه می شد که شاید نتوان نام ادبیات را روی آن ها گذاشت. در این دوران آن چه ادبیات نامیده می شد، بیشتر تقلیدی خام دستانه از سبک های محبوب ادبی در اروپا بود و بسیاری از شعرا، آثار خود را به زبان فرانسوی می سرودند.
تا پیش از به قدرت رسیدن کمونیست ها، سطح سواد در میان مردم پایین بود و دهقانان بی سواد بودند. اما با ظهور کمونیسم و بالا رفتن سطح سواد، خوانندگان روس به یکی از مشتاق ترین مخاطبین دنیای ادبیات تبدیل شدند. بر اساس سنت های روسی، مردم به نویسندگان به دیده ی احترام می نگریستند و در میان آن ها آثار «شکسپیر»، «دیکنز» و «بالزاک» بیش از دیگر همتایان غربی، طرفدار داشتند. برخی معتقدند علت اشتیاق روس ها به خواندن کتاب آن بود که در زمستان های سرد و طولانی این کشور، کار دیگری به جز خواندن کتاب وجود نداشت. برخی از نظریه پردازان نیز می گویند علت روی آوردن مردم به کتاب، بد بودن برنامه های تلویزیونی شوروی بود.
آثار اولیه ی ادبیات روسیه
نخستین نمونه های ادبیات روسیه شامل شعرهای عامیانه بود که توسط شاعران مسافر گسترش پیدا کرد. ادبیات مکتوب نیز با معرفی مسیحیت و الفبای سیریلیک (الفبایی که عمدتاً در روسیه و برخی از کشورهای اروپای شرقی استفاده می شد) به وجود آمد. قدیمی ترین اثر ادبی روسیه، کتاب «سخنی درباره لشکر ایگور»، در سال 1187 نوشته شد و درباره ی شاهزاده ای روس بود که در جنگ اسیر و زندانی می شود و فرار می کند.
بیش از یک قرن طول کشید تا تکنولوژی چاپ گوتنبرگ به روسیه برسد. به همین دلیل، نخستین کتاب های چاپی تا قرن 16 میلادی ظاهر نشدند. در قرن شانزدهم، بیشتر آثار ادبی دارای مضامین مذهبی بودند یا توسط شخصیت های مذهبی خلق می شدند. از جمله آثار قابل توجه در قرن های 14 تا 16 میلادی می توان به «گاهشمار اولیه» (تلفیقی از وقایع تاریخی و افسانه ای)، «سخنی درباره لشکر ایگور» (شعری حماسی درباره ی نبرد با قومی ترک تبار) و شعری حماسی درباره ی شکست مغول ها در سال 1380 میلادی اشاره کرد. ژانرهای غیرمذهبی مثل داستان های طنز در قرن شانزدهم وارد صحنه ی ادبیات روسیه شدند و با ظهور داستان های محلی و تأثیرات ادبیات غرب، سنت ادبی بیزانس (امپراتوری روم شرقی) رفته رفته محو شد.
قرن های 15 تا 18 میلادی
در قرن های 15 و 16 میلادی، روسیه به کشوری حقیقی تبدیل شد و در قرن هفدهم ارتباط نزدیک تر خود با دنیای غرب را آغاز کرد. در قرن هجدهم، نخستین نمونه های واقعی ادبیات روسیه خلق شدند. نخستین نویسنده ای که بسیار مورد توجه قرار گرفت، «میخاییل لومونسف» بود. این نویسنده و دانشمند روس که در خانواده ای ماهیگیر به دنیا آمد، به یکی از برجسته ترین شخصیت های تحصیلکرده در روسیه تبدیل شد و اولین دانشگاه روسیه را در سال 1755 بنیان گذاشت.
عصر طلایی ادبیات روسیه
انگلیس، فرانسه، آلمان و روسیه، سردمداران دنیای روشنفکری در قرن های 18 و 19 میلادی بودند. روشنفکران این کشورها به دنبال ادبیات و فلسفه ای می گشتند که بازگوکننده ی ماهیت و ذهنیت حقیقی آن ها باشد. از این رو، در سال 1800 در ادبیات روسی سنتی پایه گذاری شد که مشکلات زندگی واقعی را در داستان ها به نمایش می گذاشت. حاصل این نگاه به ادبیات، غنی تر شدن هر چه بیشتر زبان با به کارگیری عناصر جدید بود و بر پایه ی این تغییرات، درهای ادبیات روسیه به روی عصر طلایی باز شد.
قرن نوزدهم، آغاز عصر طلایی ادبیات روسیه بود و سه تن از شناخته شده ترین شخصیت های ادبی روسیه در دنیای غرب، شاهکارهایشان را در این عصر خلق کردند. اما سه رأس این مثلث چه کسانی بودند؟ رمان نویس بزرگ «لئو تولستوی» نویسنده ی «جنگ و صلح»، «فئودور داستایفسکی» خالق رمان «جنایت و مکافات» و «آنتون چخوف» یکی از بزرگ ترین نمایشنامه نویسان روسیه که از او آثار گوناگونی از جمله «خرس»، «ایوانف» و «دوئل» بر جای مانده است. از دیگر نویسندگان عصر طلایی ادبیات روسیه می توان به شاعر معروف روسیه «میخائیل لرمانتف» و نویسندگانی چون «ایوان تورگنیف» خالق آثاری چون «خاک بکر»، «نخستین عشق» و «پدران و پسران» و داستان نویس مشهور روسیه «نیکلای گوگول» نویسنده ی کتاب های «پرتره» و «کالسکه» اشاره کرد.
یکی از محبوب ترین نویسندگان و شعرای روس یعنی «الکساندر پوشکین» نیز در این زمان آثار بی نظیری مثل «دختر سروان» و «تراژدیهای کوچک» را به یادگار گذاشت و جای خود را در قلب روس ها برای همیشه باز کرد.
«آنتون چخوف»، یکی از اصلی ترین چهره های ادبی اواخر قرن نوزدهم روسیه بود که در دو حوزه به طور خاص فعالیت می کرد: نوشتن «داستان کوتاه» و «نمایشنامه». او یک رئالیست تمام عیار بود که در آثارش به جای در نظر گرفتن جامعه به عنوان یک کلِ واحد، بر فردیت و نقطه ضعف های شخصیت انسان تأکید می نمود. آثار ماندگار «چخوف» مثل «باغ آلبالو»، «مرغ دریایی» و «سه خواهر» هم چنان در سراسر جهان بر صحنه های تئاتر اجرا می شوند. پیشنهاد می کنیم برای آشنایی بیشتر با این نویسنده ی برجسته ی ادبیات روسیه، مقاله ی «آنتون چخوف و شیوه خلق شخصیت» را از دست ندهید.
نویسندگان قرن نوزدهم روسیه از ادبیات به عنوان رسانه ای برای گفت و گوهای سیاسی و مباحثه پیرامون مسائل اجتماعی استفاده می کردند چرا که اشارات مستقیم به این مسائل به علت سانسور، ممکن نبود. نویسندگان این دوره در آثارشان ویژگی های مشترکی داشتند:
• توجه به وجوه رئالیستی (واقع گرایانه) و توصیفات جزئی و دقیق از زندگی روزمره ی مردم روس
• گذر از تابوها (امور ناپسند و ممنوع) در توصیف جنبه های مبتذل و ناخوشایند زندگی
• نگرشی طنازانه به میانمایگی و روزمرگی
خصوصیات ذکر شده به طور شاخص در رمان ها، داستان های کوتاه و نمایشنامه هایی دیده می شوند که احتمالا تحت تأثیر اروپای غربی شکل گرفته اند. اما علاوه بر ژانرهای ادبی یاد شده، در قرن 19 و اوایل قرن 20 شاعران روس نیز آثار ارزشمندی از خود به جای گذاشتند.
عصر رئالیسم
عصر رئالیسم را می توان نقطه ی اوج ادبیات روسیه در نظر گرفت. این عصر که از حدود سال 1850 آغاز شد، حاصل تلاش های نسل های پیشین نویسندگان این کشور بود. نویسندگان عصر رئالیسم، مدیون آثار چهار شخصیت برجسته در نسل های قبل بودند: پیش از این، از «الکساندر پوشکین» و «نیکلای گوگول» نام بردیم. اما دو نفر دیگر، «میخاییل لرمانتف» (نویسنده و فعال سیاسی-اجتماعی) و «ویساریون بلینسکی» (منتقد ادبی) هستند. هر یک از این چهره های تأثیرگذار، معیارهای جدیدی از زبان، موضوع، فرم نوشتاری و تکنیک های روایی را به ادبیات روسیه هدیه کردند.
اما هدایای این نویسندگان به دنیای ادبیات چه بود؟
«پوشکین» به عنوان یکی از بزرگ ترین شاعران روس شناخته می شود و برخی او را «پایه گذار ادبیات مدرن روسیه» می دانند.
اگرچه بیشتر آثار «گوگول» حاوی عناصری آمیخته با فانتزی است، او را می توان پدر نثر رئالیستی روس نامید. زبان غنی «گوگول» با نثر صریح و پراکنده ی پوشکین تفاوت داشت. با این وجود، رویکرد هر دوی آن ها به نثر ادبی آن چنان تأثیرگذار بود که نویسندگان نسل های بعد، از شیوه ی نگارش آن ها اقتباس کردند.
«لرمانتف» در زمینه ی شعر و نثر به ابتکار و نوآوری دست زد و «بلینسکی» که از شناخته شده ترین منتقدین ادبی روسیه بود، از نویسندگان و منتقدانی حمایت می کرد که پیام های اجتماعی در آثارشان به چشم می خورد.
عصر رئالیسم، پیوندی ناگسستنی با عصر طلایی ادبیات روسیه داشت. اما چرا نویسندگانی مثل «ایوان تورگنیف»، «فئودور داستایفسکی» و «لئو تولستوی» در زمره ی بهترین نویسندگان عصر رئالیسم قرار می گیرند؟ زیرا آن ها ماندگارترین آثار ادبیات روسیه تا به امروز را خلق کرده اند. آثاری چون «برادران کارامازوف» نوشته ی «داستایفسکی» و «آنا کارنینا» اثر «تولستوی» ثابت کرده اند که شاهکارهای تاریخ ادبیات، تاریخ انقضا ندارند. اما اگر می پرسید چرا این آثار تا به امروز تأثیرگذاری خود را حفظ کرده اند، باید بگوییم علت آن است که این نویسندگان بزرگ، ادبیات ناب را با سؤالات فلسفی همیشگی انسان ترکیب کردند.
دوره ی بعد از انقلاب
انقلاب بولشویکی که انقلاب اکتبر نیز نامیده می شود، به ظهور گروه های ادبی مختلفی منجر شد. بیشتر داستان های دهه ی 1920 روسیه، جنگ داخلی را توصیف می کردند و به نزاع میان روسیه ی قدیم و جدید می پرداختند. اما با روی کار آمدن استالین، محدودیت های سنگینی بر ادبیات اِعمال شد. وقتی در اوایل دهه ی 1930 گروهی از نویسندگان طرفدار حقوق کارگران به چشم آمدند، کمیته ی مرکزی حزب کمونیست، در سال 1934 همه ی نویسندگان را مجبور کرد تا به عضویت «اتحادیه نویسندگان شوروی» درآیند. این اتحادیه معیارهای سختگیرانه ای را تحت عنوان استانداردهای «رئالیسم سوسیالیستی» برای ادبیات شوروی تعیین کرد. همین موضوع باعث ایجاد خفقان در میان نویسندگان روس و مهاجرت برخی از آن ها شد. اما نویسندگان روس از پای ننشستند و به تغییرات اجتماعی در روسیه دامن زدند.
ادبیات روسیه در سال های 1953 تا 1991، نویسندگان تراز اولی را در خود پرورش داد که همچنان زیر فشارهای سانسور کار می کردند و آثارشان را به صورت زیرزمینی در سیستمی به نام «سامیزدات» به معنی «خودم منتشر می کنم» به چاپ رساندند. در نیمه ی دوم دهه ی 1980 نیز نسل دیگری از نویسندگان، در فضای باز دوره ی اصلاحات «گورباچف» آشکارا درباره ی مضامین ممنوع شده در دوره ی «استالین» صحبت کردند و از فساد و خشونت دولت سابق پرده برداشتند.
تقسیم بندی نویسندگان شوروی
نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:
1.نویسندگانی که به حزب سیاسی خاصی مربوط می شدند مثل «ماکسیم گورکی»
2. محکوم کنندگان نظام اتحاد جماهیر شوروی که یا در کشور سرکوب شدند و یا به زندگی در تبعید تن در دادند مثل «الکساندر سولژنیتسن»، نویسنده ی آثاری چون «بخش سرطان»، و «جوزف برودسکی» خالق کتاب «ایوسیف برودسکی» (لازم به ذکر است هر دوی این نویسندگان از برندگان «جایزه نوبل ادبیات» هستند)
3.نویسندگانی که بین حمایت یا محکوم کردن کمونیسم تردید داشتند مثل «بوریس پاسترناک»
4.نویسندگانی که در تبعید زندگی کردند و به موضوعاتی غیر از شوروی پرداختند مثل «ناباکوف»
در این میان، زندگی دو تن از نویسندگان ادبیات روسیه بالا و پایین های فراوانی داشت. زمانی که رمان «دکتر ژیواگو» اثر «بوریس پاسترناک» در سال 1957 در غرب منتشر شد، سر و صدای زیادی به پا کرد. «پاسترناک» برای نوشتن این رمان برنده ی «جایزه نوبل ادبیات» در سال 1958 شد اما دولت شوروی او را مجبور کرد تا از قبول جایزه خودداری کند. «الکساندر سولژنیتسن» نیز که به سبب نوشتن رمان «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» به یکی از مطرح ترین رمان نویسان فلسفی در دوران خود تبدیل شده بود، در سال 1974 از شوروی تبعید و در آمریکا ساکن شد. او پس از فروپاشی شوروی به کشورش بازگشت و درباره ی موضوعاتی جنجال برانگیز نوشت.
10 شاهکار ادبیات روسیه که هیچ گاه فراموش نمی شوند
کتاب هایی که در این بخش معرفی می کنیم، آثاری تحسین شده از ادبیات روسیه هستند که در طول تاریخ، جایگاه رفیع خود را حفظ کرده اند. داستان پردازی عالی و اصالت، وجه مشترک همه ی آن هاست؛ آثاری که ما را به عمق معنا هدایت می کند تا درباره ی مهم ترین سؤالات زندگی بیندیشیم.
برادران کارامازوف
همیشه بحث های زیادی بر سر این که کدام داستان «داستایفسکی» از همه بهتر است، وجود دارد. اما «برادران کارامازوف» معمولاً پیروز میدان می شود. آیا این رمان پیچیده است؟ البته. آیا به خواندنش می ارزد؟ صد البته! «داستایفسکی» در این رمان، مضامین فلسفی را با موضوعاتی مثل قتل و شهوت در داستانی جذاب ترکیب کرده است. مطمئن باشید از شخصیت پردازی های درخشان در این کتاب به وجد می آیید.
یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ
این اثر از «الکساندر سولژنیتسن»، مخاطب را گاه به گاه می آزارد، اما در عین حال، به طرز عجیبی امیدوارانه است. «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» ماجرای یک روز از زندگی یک زندانیِ معمولی در اردوگاه کار اجباری اتحاد جماهیر شوروی را روایت می کند و بر اساس تجربیات شخصی نویسنده ی آن نوشته شده است. این کتاب پر از جزئیات غنی و عاری از احساساتی گری (سانتیمانتالیسم) است که تأثیر عاطفی قدرتمند آن را تشدید می کند.
نفوس مرده
اگر به دنبال کتابی می گردید که فرهنگ روسیه را به طور کامل درک به شما معرفی کند، این کتاب مخصوص شماست. شخصیت اصلی رمان «نفوس مرده» اثر «گوگول»، از شهری به شهر دیگر سفر می کند و ترفند عجیبی را برای جلب رضایت مقامات محلی به کار می گیرد. طنز این داستان و نگاه الهام بخش آن به روسیه ی پیش از دوران مدرن، کم نظیر است.
مرشد و مارگاریتا
این نکته را در نظر بگیرید: «بولگاکف» می دانست به دلیل نوشتن این رمان ممکن است دستگیر و اعدام شود! اما با این وجود، آن را نوشت. او نسخه ی اصلی این کتاب را با وحشت و ناامیدی سوزاند، اما دوباره آن را از نو خلق کرد. «مرشد و مارگاریتا» اثری تاریک و در عین حال خنده دار است. رمانی که شیطان، شخصیت اصلی آن است و وجود گربه ای سخنگو، آن را فراموش ناشدنی می کند. فراموش نکنید «مرشد و مارگاریتا: خنده ای از اعماق جهنم» است.
جنایت و مکافات
«داستایفسکی» در این اثر کلاسیک تصمیم گرفت بی رحمی ذاتی روسیه را کشف کند. «جنایت و مکافات»، داستان مردی است که مرتکب قتل می شود و احساس گناه، او را به جنون می کشاند. با گذشت بیش از یک قرن، این کتاب از مهم ترین آثار تاریخ ادبیات داستانی به شمار می آید.
دن آرام
«میخائیل شولوخف» برای نوشتن این رمان چهار جلدی موفق به دریافت «جایزه ی نوبل ادبیات» شد. کتاب «دن آرام»، رمانی خواندنی درباره ی جنگ جهانی اول و تأثیرات انقلاب بر روسیه است که نگاهی همه جانبه، جذاب و حتی آموزشی دارد.
دایی وانیا
نمایشنامه ی «دایی وانیا» اثر جاودان «آنتون چخوف»، هنوز که هنوز است بر صحنه های تئاتر می درخشد. شخصیت پردازی این نمایشنامه بی نظیر است و پایان تفکربرانگیزش، آن را در زمره ی بهترین آثار «ادبیات نمایشی» دنیا قرار می دهد.
مرگ ایوان ایلیچ
آیا موضوعی مهم تر و اجتناب ناپذیرتر از مرگ سراغ دارید؟ نگاه تیزبین «تولستوی» در این رمان، شخصیتی به نام «ایوان ایلیچ» را دنبال می کند. داستان «مرگ ایوان ایلیچ» تأثیری ماندگار بر زندگی تان خواهد داشت.
مادر
«ماکسیم گورکی» در رمان «مادر» به سال های پیش از پایان رژیم سلطنتی از دیدگاه حامیان انقلاب می پردازد؛ کسانی که نمی دانند این انقلاب قرار است به کجا برسد. آیا همه ی ما در این ویژگی مشترک نیستیم که نمی دانیم عواقب کارهایمان چه خواهد بود؟
جنگ و صلح
برخی از منتقدین ادبی، «جنگ و صلح» را بزرگ ترین رمانی که تا کنون نوشته شده می دانند. هر آن چیزی که مخاطب در جست و جویش باشد در این کتاب یافت می شود: عشق، حوادث خانوادگی، جنگ، پیدا کردن معنا، تغییرات اجتماعی، سردرگمی های معنوی و جشن گرفتن لذت های عمیق زندگی. به راستی که تولستوی با خلق رمان «جنگ و صلح»، حماسه ای تمام عیار آفریده است.