کتابی کمیاب، داستانی عرفانی و درخشان درباره ی عصر حاضر.
موفقیتی باشکوه.
بزرگترین دست آورد حرفه ای فیتزجرالد.
نمی تونم برات بگم وقتی فهمیدم دوستش دارم چه قدر تعجب کردم. حتی مدتی امیدوار بودم ولم کنه ولی این کار رو نکرد. چون اونم منو دوست داشت. فکر می کرد من خیلی چیز سرم می شه برای این که چیزهایی که من می دونستم با چیزهایی که اون می دونست تفاوت داشت ...
به هوش که اومدم خودم را کاملا بی کس حس کردم. بلافاصله از پرستار پرسیدم که پسره یا دختره. وقتی بهم گفت دختره سرم رو برگردوندم و زدم زیر گریه. گفتم خیلی خب، خوشحالم که دختره. امیدوارم که خل باشه - واسه ی این که بهترین چیزی که یک دختر تو این دنیا می تونه باشه، همینه، یک خل خوشگل.
در مدتی که دیزی حرف می زد افسره طوری بهش نگاه می کرد که هر دختری دلش می خواد یه مردی یه وقتی تو زندگی نگاش بکنه.
کتاب «گتسبی بزرگ» که اغلب با لقب «رمان آمریکایی بزرگ» از آن یاد می شود، بدون تردید یکی از برجستهترین آثار ادبی در قرن بیستم است.
در این مطلب قصد داریم به تعدادی از کتاب های کلاسیک کوتاه بپردازیم که انتخاب هایی عالی برای ورود به جهان آثار کلاسیک به شمار می آیند.
دوستی های ادبی، روابطی جالب توجه و تأثیرگذار هستند.
روایتگری که اطلاعات را به شکل کامل برملا نمی کند، به مخاطبین دروغ می گوید و آن ها را گمراه می کند
در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم
فیلم ها و داستان ها دو رسانه ی متفاوت از هم هستند که هر کدام، نقاط قوت و ضعف مختص به خود را در زمینه های مختلف دارند
نگارش به سبک «جریان سیال ذهن» این امکان را برای مخاطبین فراهم می آورد که افکار درونی شخصیت ها را «بشنوند»
در این مطلب می خواهیم درباره ی برخی از بهترین و به یاد ماندنی ترین زوج ها در ادبیات داستانی صحبت کنیم.
به هر طرف نگاه کنید، با داستان ها روبه رو می شوید. از گذشته های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می نشستند و داستان تعریف می کردند تا به امروز که شبکه های تلویزیونی، سریال های محبوبی تولید می کنند
می توان گفت که هدف اصلی این ژانر، «زندگی بخشیدن به تاریخ» از طریق ساختن داستان هایی درباره ی گذشته یا یک دوره ی تاریخی خاص است.
افراد بسیار زیادی اف. اسکات فیتزجرالد را می شناسند و این نویسنده را با لقب «رویاپرداز آمریکایی بزرگ» به یاد می آورند.
وقتی که آثار کلاسیک را مطالعه می کنید، در واقع در حال خواندن کتاب هایی هستید که نقشی اساسی در شکل گیری چگونگی نوشتن و خواندن ما در عصر حاضر داشته اند
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
همه ی ما شنیده ایم که "کتاب ها ما را به دنیای خود می برند." حالا این را هم اضافه کنیم که تجربه نشان داده کتاب ها گاهی ممکن است باعث شوند عاشق شویم
صبحگاهان شامگاهان شادمان نبودیم یکچیز مسلم است و هیچ چیز مسلمتر نیست غنی غنیتر میشود و مسکینان بچه دار در این میانه در این زمانه..
ترجمه سجودی مقدم کامل و روان بود ، یک تفسیر هم داشت که به فهم کتاب کمک خیلی خوبی میکنه
فیلم گتسبی بزرگ با بازی دیکاپریو بسیار زیباست و قطعا نسخه زبان اصلی کتاب هم همینطوره که فیلم انقد خوب از آب دراومده اما متاسفانه ترجمه منسجمی نداره من با کلی تحقیق ترجمه آقای رضایی نشر ماهی رو خوندم ولی به نظرم از فیلمش خیلی ضعیفتر بود درحالیکه باید برعکس این موضوع باشه
ترجمه رضا رضایی خوندم خیلی خوب بود طوری که میشه با داستان کامل ارتباط گرفت
کدوم مترجم خوبه؟
ترجمه مهدی افشار چطوره ؟
خیلی افتضاحه من که نصفه ول کردم به خاطر ترجمه بدش
من ۴ صفحه خوندم و حس کردم خیلی افتضاحه. دارم دنبال ترجمه بهتر میگردم.
از هر برگ هزار تومن رسیدیم به هر صفحه هزار تومن🤦
هیهیه یهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهیهی
اوایل کتاب برام مفهومی نداشت ، اما قدری که رفتم جلو دارای مفهوم شد .
گرت گتسبی .آمریکا ۱۹۲۰. چه لباس هایی و چه موزیک هایی
از داستانش خوشم نیومد ولی خوب میدونم سلیقه ای هستش. با این حال شیوه نگارشش خیلی قشنگ بود. گاهی جزئیاتش خسته م میکرد ولی الان که کتاب رو تموم کردم فهمیدم همون جزئیات باعث شد داستان قشنگ تو ذهنم شکل بگیره و حسش کنم. آخر کتاب از شخصیت دی زی متنفر شدم. گتسبی خیلی گناه داشت.🥺
نسخه علمی فرهنگی در پایان کتاب نامههای فیتزجرالد با ویراستار و دوستانش را درباره کتاب آورده که خیلی جالبه
گتسبی به چراغ سبز باور داشت؛ به آینده رخوتانگیزی که سال به سال در برابر ما پس میرفت. این بار اگرچه از کف ما درآمد؛ خیالی نیست. فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را بازتر خواهیم کرد تا در صبحی دلانگیز... . ما در قایقهایی بر خلاف جریان پیش میرانیم و بیدرنگ به سمت گذشته برده میشویم.
من تا به امروز نمیدانستم چه آدم خوبی هستم... جوانیام را به یاد میآورم و حسی که دیگر هیچ گاه بازنخواهد گشت؛ حسی که میتوانست برای ابد در من بپاید، عمری دیرپاتر از دریا و زمین و همه ابنای بشر داشته باشد... حسی که مهر تایید پیروزی قدرت است، ضربان زندگی در مشتی خاک است، نوری در دل است که سال به سال کم فروغ میشود، سرد میشود، کوچک میشود و تا به خود بیایی از دست رفته است؛ حتی پیش از خود زندگی
چراغ سبز در انتهای اسکله بوکانان همیشه ما را به خود میخواند اما ما هیچ گاه به دیزی دست نمییابیم چون او خیالی است و در حقیقت وجود ندارد. نیک کراوی وقتی برای اولین بار نظر اجمالی به همسایهاش میاندازد چراغ سبز را میبیند. میبیند که گتسبی روی چمن خانه خودش ایستاده و رو به آب تیرهای که ایست اگ را از وست اگ و دیزی را از او جدا کرده آغوش گشوده است. زمانی که نیک به آن سوی آب نگاه میکند "جز یک چراغ سبز تک افتاده که دور و کوچک است و ای بسا در آخر اسکله باشد" چیزی پدیدار نیست. چراغ سبز، این علم الهدی امروزی که به شکلی آمرانه سالک را در مسیر خویش میخواند، به مثابه نماد انسانی که در تعقیب شتابناک یک اشاره است به خوبی عمل میکند اما چه سود که این رؤیا نیز پادرگریز است. به تعبیر لایونل تریلینگ، رؤیای گتسبی را اگر جامه دوخته بر قامت آمریکا بینگاریم احتمالا هیچ نمادی بهتر از چراغ سبز نمیتواند ناآرامی آمریکا و جستوجوی بیپروا برای دستیابی به "رؤیای آمریکایی" را توصیف کند- لیونل تریلینگ، نقد کتاب گتسبی بزرگ - منبع ایسنا 1395
ترجمه رضایی بهتره
تا اینجا که 20 صفحه از ترجمه کریم امامی را خواندم چند تا اشتباه دیدم:1-ترجمه شده مهاجرت عقب افتاده -در حالیکه مهاجرت معکوس صحیح است که به حضور سربازان آمریکایی در جنگ جهانی اول در خاک اروپا اشاره داره که برعکس مهاجرت اروپاییها در سالهای پیش به آمریکا بوده و در مطبوعات آمریکا این حضور سربازان آمریکایی در اروپا مهاجرت معکوس نام گرفت 2-ترجمه شده حمله متقابله-در حالیکه اشاره به نام یک عملیات مهم جنگ جهانی اول با حضور سربازان آمریکایی است که مترجم متوجه این موضوع نشده
هر که آمد بار خود را بست و رفت. ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب. ز آن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟ زین چه حاصل، جز فریب و جز فریب؟ باز میگویند: فردای دگر صبر کن تا دیگری پیدا شود. کاوه ای پیدا نخواهد شد، کاشکی اسکندری پیدا شود
کتاب گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتس جرالد از شاهکارهای ادبیات قرن بیستم و اثری مهم در ادبیات جهان است. این اثر در سال 1925 منتشر شد؛ اما آنطور که باید و شاید مورداستقبال قرار نگرفت. تجدیدچاپ این کتاب در سال 1940، زمانی که دیگر نویسندهاش در قید حیات نبود، بعد از سالها فراموشی آن را مرکز توجهات کرد. این اثر هنوز هم اثر مهمی محسوب میشود. اسمش در لیست پرمخاطبترین آثار کلاسیک قرار دارد. مرتب تجدید چاپ شده و در دانشگاههای آمریکا تدریس میشود. رویهمرفته کمتر اثری در بین رمانهای آمریکایی قرن بیستم به این درجه از محبوبیت و اعتبار ماندگار دست یافته است. داستان دربارهی جوان ثروتمندی است که مرتب در خانهاش که کم از قصر ندارد، مهمانیهای باشکوه میگیرد. ورود عموم به این مهمانیها آزاد است. برخی معتقدند این همه ریختوپاش برای جلبتوجه معشوقهای قدیمی است. بیشتر ماجرای کتاب از دید نیک، همسایهی گتسبی روایت میشود که از قضا از بستگان معشوقهی سابق اوست. کتاب گتسبی بزرگ آمریکای بعد از جنگ جهانی اول را تصویر کرده است. سرزمینی که در آن عدهی زیادی با سوءاستفاده از اوضاع نابسامان جنگ جهانی اول و دور زدن قانون منع تولید و فروش مشروبات الکی به ثروتهای بادآوردهی عجیبی رسیدهاند. فیتس جرالد با ثروتی که به اختلافات طبقاتی چشمگیر و فساد اخلاقی میانجامید، موافق نبود و این کتابش را میتوان نقد او به اختلاف طبقاتی و رویای آمریکایی دانست.
خیلی خوب بود :) ....